«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ خرداد ۱۵, دوشنبه

تلخکِ کُرّه خر! از این روشن تر می خواهی بشنوی؟!

تلخکِ کُرّه خر! از این روشن تر می خواهی بشنوی؟! چه کسی شایسته تر  از دست اندر کاری آگاه در زمینه های سیاسی و سپاهیگری از میانِ خود «یانکی» ها باید این ها را به تو مزدور کودن گوشزد کند؟* آیا کاریایی که بر دوشَت نهاده، پالانَت کرده و به میدان فرستاده اند، جز به کشتن دادن روزانه شمارِ بسیاری از فرزندان توده های مردم در هر دو سوی پیشانی نبردی امپریالیسم خواسته و فروزان نگه داشتن تنور جنگ بسود تبهکارانِ آنچه آن را به نادرست «جامعه جهانی» می خوانند، چیز دیگری در بر دارد؟! مرگت باد حرامزاده!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۲

* «اسکات ریتر» افسر پیشین داده پردازی (اطلاعات) ارتش «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها!] در گفتگویی رسانه ای گفت که امیدهای «ولادیمیر زلنسکی» درباره ی پذیرش اوکراین در «ناتو» پندارآمیز (واهی) است؛ زیرا باخترزمین («غرب») در نهان (مخفیانه) از «زلنسکی» بیزار (متنفر) است ...

وی افزود: «آیا او نمی داند که اوکراین هرگز هموندِ ناتو نخواهد شد؟»

بگفته ی این افسر داده پردازی پیشین، «زلنسکی» نه تنها در جهانی پندارآمیز (تخیلی) می زیَد (زندگی می کند) و کژپنداری هایی (توهماتی) درباره ی هموندی خود در «اتحاد» [آماج سخنِ نویسنده همانا سازمان تبهکار «ناتو» است.] دارد که (بلکه) حتا نگرش راستین (واقعی) کشورهای باخترزمین (غربی) درباره ی خود (نسبت به خود) را درنمی یابد (درک نمی کند).

«ریتر» در پاسخ به پرسشی درباره ی دریافت پایوری (تضمین) های امنیتی که «زلنسکی» پیش از هماوندی به «ناتو» درخواستِ آن را داده بود، گفت:
«زلنسکی! آنها از شما بیزارند؛ چگونه این را درنمی یابید؟ آنها می گذارند شما (به شما اجازه می دهند) مردم را به کشتن بدهید (به سلاخی بکشید). آنها شما را دوست ندارند. آنها به شما ارژی نمی دهند (به شما احترام نمی‌گذارند)؛ آنها از شما بهره می برند.»

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!