«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ خرداد ۱۲, جمعه

راهی جز این نیست و از همان نخست نیز نبود

راهی جز این نیست و از همان نخست نیز نبود؛۱ سر رژیمی برآمده از کودتایی امپریالیستی و انباشته از جک و جانوران تبهکار «نازی» را باید به سنگ کوفت و نابود کرد۲ و بازماندگان چنین شیوه ی اندیشگی تبهکارانه که خود را زیر چتر ملی گرایی پنهان می کنند را باید به دادگاه تبهکاران جنگی سپرد که پادافره بسیاری از آنان نیز پیشاپیش روشن است: تیرباران!

همینجا بد نیست این سخن باریک و پاکیزه (نکته) را از آن میان به برخی از سردمداران رژیم روسیه نیز گوشزد نمود که هرگونه پیشبرد و پیگیری سیاستی بر بنیاد ملی گرایی که کم ترین هماوندی با میهن دوستی و دلباختگی به سرزمین زاد و بوم خود در هیچ جایی از جهان ندارد و سرراست یا ناسرراست خواست های سرمایه داران ریز و درشتِ این یا آن کشور را بازمی تاباند، در فرجام خود به «نازیسم»، «فاشیسم»، «سیهونیسم» و دیگر گونه های ملی گرایی تندروانه با نام های دیگر می انجامد و جنگ و خونریزی میان ملت ها و خلق های جهان را در پی خواهد داشت.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۲

پی نوشت:

۱ ـ «دیمیتری مدودف»، دستیار (معاون) مهتر (رئیس) «شورای امنیت فدراسیون روسیه» گفت:
«این رژیم که در اوکراین گسترش یافته، باید نابود شود؛ وگرنه ترساندن پیوسته بگونه ای پایدار از آنجا سرچشمه می گیرد و ما باید بگونه ای دنباله دار کنش هایی (عملیاتی) بسان آنچه بیش از یک سال به انجام رسیده را پی گیریم.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ آنچه هم اکنون با پشتیبانی همه جانبه ی کشورهای امپریالیستی اروپای باختری و امپریالیست های «یانکی» از آنسوی اقیانوس در کشور اوکرایین رخ می دهد و باندهای فاشیستی، آشکارا و دیگر نه آنچنان پوشیده چون رویدادهای چندی پیش کشور یونان پا به میدان نهاده اند، از سویی یادآور چگونگی نیروگرفتن باندهای فاشیستی به یاری بزرگ ترین بنگاه های امپریالیستی آلمان و دیگر کشورهای اروپای باختری در دوره ی پیش از جنگ دوم جهانی است و از سوی دیگر بحران همه جانبه و زمینگیر شدن بیش از پیش سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی را بازتاب می دهد؛ بحرانی که اگر جلوی گسترش آن به کشورهای دیگر که در بسیاری موردها چون اوکرایین با پایمال نمودن حق حاکمیت ملی همراه بوده، گرفته نشود، بی هیچ گفتگو و گمانی، سرانجام به جنگ جهانی گسترده تری از دو جنگ پیشین، شاید این بار به گستره ی کره زمین، فرا خواهد رویید.

همه ی آن ها که کم و بیش از زندگی و تاریخ آموخته اند و ژرفای بحران و امکان گسترش و فرارویی آن به جنگی دامنگیر با جنگ ابزارهای هسته ای و نوترونی و ... را درمی یابند، همه ی نیروی خود را برای ایستادگی در برابر فاشیسم به عنوان نماد چهره ی راستین و بی صورتک امپریالیسم، برای شکست و نابودی سامانه ی اهریمنی سرمایه داری بسیج نموده و بکار می گیرند. پیش از هرچیز نباید گذاشت تا مردم ناآگاه را درباره ی آماج های راستین فاشیست ها و راستگرایان تندرو  بفریبند؛ اگر امروز جلوی آن ها را در اوکرایین نگیریم، فردا در جای دیگر با دشواری های بزرگ تر روبرو خواهیم بود. امپریالیست ها، آنگاه که بیم نابودی شان در میان باشد، جعبه ی پاندورای خود را به تمامی خواهند گشود و کیسه های زر انباشته از چپاولگری و بهره کشی مردمان جهان را تا آنجا که باید و شاید در راه پاسداری از منافع پلید خود بکار خواهند گرفت ...

برگرفته از یادداشت همراه با پیش بینی ام: «گامی بجا و به هنگام در برابر یورش و کودتای فاشیست ها و پشتیبانان شان در اوکرایین!»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اسپند ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/03/blog-post_2766.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!