«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آذر ۱۴, جمعه

چگونه ممکن است الله هم آن اندازه بزرگ باشد، هم آن اندازه ریز ...


پیش تر الله را در آسمان می جستند؛ و آسمان، گنبدی بود که ستارگان چون لامپ ها یا شمع هایی واژگون از آن آویزان بودند. اکنون، رفته رفته درمی یابند که الله درون هسته ی اتم هم هست؛ ولی، دشواری کار در اینجاست که هرچه در هر دو جهان، «ریزجهان»ها (جهان اولترا میکروسکوپی) و «کلان جهان»ها (جهان اولترا ماکروسکوپی)، بیش تر باریک می شوند، کم تر سر در می آورند. گویی الله، هر بار گامی از آن ها دورتر می شود. به این ترتیب است که گُه گیجه می گیرند و انگشت حیرت به دندان می گزند!

چگونه ممکن است الله هم آن اندازه بزرگ باشد که سفرِ آسمانی پیامبر با الاغ بالدارش، هر روز بیش از روز پیش، داستانی کودکانه تر به دیده آید و هم آن اندازه ریز که در پندار نگنجد؟! الله اکبر و الله اصغر! نه! این خود شیطان است که بجای الله نشسته است. استغفرالله! اعوذ بالله من الشیطان الرجیم! 

مغز آخوند اینگونه سوت می کشد و به ناچار میخکوب می شود:
گونه ای «آلزایمر هسته ای»* که کسی آن را به تصویر کشیده است (تصویر پیوست)

ب. الف. بزرگمهر    ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۳

* عبارت «آلزایمر هسته ای» را از گوگل پلاس برگرفته ام.    ب. الف. بزرگمهر  

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!