«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۲, چهارشنبه

چرا بانو گوهر عشقی، مادر زنده یاد ستار بهشتی را سرمشق قرار ندهیم؟!

خبر خودکشی یکی از بستگان نزدیک رامین حسین پناهی، زندانی سیاسی در آستانه ی بدار آویخته شدن از سوی تبهکارترین رژیم تاریخ ایران، بسیار غم انگیز و دردناک بود. شاید نباید این را بنویسم؛ ولی گرفتگی گلویم از دیروز تاکنون، همچنان هست و با خواندن گفته های مادر نیشتمان* بیش تر شد. نیشتمانی که دیروز خود را کشت و آسوده شد؛ ولی مادر و خانواده و همه ی کردستان و بسیاری از ایرانیان را در غم و اندوه از دست رفتنش پشت سر نهاد. جایی برای پند و اندرز نیست و زبانت از این همه ستمکاری رژیمی فرومایه که از سویی به بدترین و زنهارخواهانه ترین قراردادها تن می دهد و هر بار توسری های جانانه ای می خورد و از سوی دیگر، خون مردم و بویژه جوانان ایران را در شیشه می کند، بند می آید. با این همه، می دانم و می دانید که در خود فرو رفتن، تن دادن به آنچه چنین رژیم هایی در همه جا خواهان آنند و از همه بدتر، خودکشی، نه تنها کم ترین نشان درستی بر روی دیگران یا بازماندگان نمی نهد که از نیروی شان و ایستادگی برای رویارویی می کاهد. این درست همان آماجی است که چنین رژیم پوشالی، درمانده و ورشکسته خواهان آن است. نیک می دانم که شرایط در کردستان ایران و بگونه ای کلی تر همه جای کردستان، بسیار سخت تر از جایی چون تهران با پشتوانه ی بزرگ تر توده ای است و به همین شَوَند، دست چنان رژیمی در آنجا بیش تر بسته است؛ با این همه، چرا بانو گوهر عشقی، مادر زنده یاد ستار بهشتی را سرمشق قرار ندهیم؟! چرا خود را بکشیم و دیگران را به دست غم و اندوه بیش تر بسپاریم؟ چرا حتا اگر چنان پنداری در سر داریم، در میدان کارزار نمیریم که جایی سزاوارتر است؟ چرا ستمکاری رژیم پلید را دستمایه ی کاری اجتماعی و فراگیر قرار ندهیم؟

بگمانم اکنون آن خانواده نیازمند همدردی و دلداری بیش تری است. باید دور و برشان را گرفت و آن پندارها که سود آن، یکراست به جیب رژیم دزدان اسلام پیشه سرازیر می شود را از سرشان بیرون آورد. نباید گذاشت چنین کاری دامنگیر و فراگیر شود. شاید بسیاری چیزهای دیگر نیز برای گفتن داشته باشم؛ ولی بگمانم همین اندازه بس باشد.

در برابر آن خانواده با جوانان پیکارجویش چون رامین سر فرود می آورم و برای شان شکیبایی و نگهداری کین در سینه برای روزی بایسته که بیگمان فراخواهد رسید را خواهانم.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷

* «تمامی خانواده حسین پناهی خودمان را خواهیم کشت تا هم حکومت خیالش شود و ما هم از این همه ظلم نجات یابیم.» از «گوگل پلاس»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!