«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۵, شنبه

اگر امام حسین هم زنده می شد ...

تصویر مداح ششلول بند را درج کرده و می نویسد:
این مداح هایی که برای پر کردن جیب شان، روزی هزار بار امام حسین را می کشند و آرزوی شان بوده در زمان امام حسین بودند و شهید می شدند یا هر آن از عشق بی بی زینب و امام حسین ناله سر می دهند و آرزوی شهادت در جنگ گرانبار شده ی «صددام» را داشتند، هم اکنون، این جنگ سوریه !این هم حرم ناموس شیعه !چرا حتی یک مداح هم شهید نشده است؟! چرا اینجا برای امام حسین سینه می زنید؟ چرا سوریه نمی روید تا پشتیبان حرم حضرت زینب بشید؟! مگر آرزوی شهادت نداشتید؟

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

می خواستم در پاسخ وی بنویسم؛ ولی ننوشتم:
ما همه ی کوشش مان را به خرج می دهیم که جوان ها را در آنجا برای هیچ و پوچ کشتن ندهند؛ وی، مداح ها را نیز به سیاهه ی نامزدهای شهادت افزوده است! آن ها که جان به جان شان کنید، پا در چنان میدانی نخواهند گذاشت! کارشان همین است که می بینید. اگر امام حسین هم زنده می شد، یکی از همین ها و شاید خود این ششلول بند، وی را دوباره به «جهان باقی» می فرستاد تا نان شان آجر نشود!

گر بیایی، نان ما آجر شود        به همانا که در آن باغ بهشتی مانی!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!