«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۸, شنبه

ما قرار بود صراط المستقیم برویم! چگونه زیگزاگ از آب درآمد؟!

ما قرار بود صراط المستقیم برویم! چگونه زیگزاگ از آب درآمد؟! لعنت بر شیطان! استغفرالله، منظورمان البته شیطان بزرگ نیست! خط قرمز هم نداریم؛ یعنی از اولش هم نداشتیم. کمی سر بسر عوام النّاس گذاشتیم. همین و بس! اگر گفتیم به خلیج خوک ها بروید، منظورمان بیش تر این بود که آنجا بروید تا انشاء الله شکست تان را جبران کنید. کمی هم خواستیم با برادران همیشه در صحنه مزاح کرده باشیم. در خلیج فارس که الحمدلله خانه زاد شده و هر کار دل تان می خواهد انجام می دهید. ما با برادر بَرَک حسین از این حرف ها نداریم! فرموده بودند، ناوگان می آوریم. ما هم گفتیم، بیاورید؛ چه اشکالی دارد؟ خانه ی خودتان است؛ قدم تان روی چشم! حتا دوستان تان را هم همراه بیاورید. پس از رفتن برادر بَرَک حسین هم خدا بزرگ است. از هر دار و دسته ای که رییس جمهور بیرون بیاید، ما خواهیم کوشید با وی تعامل کنیم و حتا اگر ضرورت ایجاب کند، باز هم نرمش قهرمانانه خواهیم نمود. چندان اهمیتی به حرف های دیگرمان هم ندهید! گاهی ناچاریم قُمپزی در کنیم تا دل اطرافیان گرم شود؛ شما به ریش نگیرید ...

از بیاناتِ یواشکی، کسی نشنودِ «شاه سلطانعلی»

ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!