«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

همه چیز گواه آن است که افشین اُسانلو را زیر شکنجه کشته اند!

مرگ بر رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!

خواهر افشین اسانلو: در شوک مرگ برادرم هستیم!

افشین اسانلو، فعال کارگری که روز پنج‌شنبه ۳۰ خرداد از زندان رجایی شهر به بیمارستان منتقل شده بود به دلیل عارضه قلبی درگذشت.

سهراب سلیمانی، مدیرکل زندان‌های استان تهران در گفت‌وگو با ایسنا با تایید خبر فوت افشین اسانلو به دلیل سکته قلبی گفته است: « افشین اسانلو در سال ۸۸ بازداشت شده بود و اسفند ماه دوران محکومیتش به پایان می‌رسید که در بیمارستان شهید رجایی کرج فوت کرده است.»

این اظهارات در حالی گفته می‌شود که در پیگیری‌های خانواده اسانلو کارکنان بیمارستان شهید رجایی می‌گویند که افشین اسانلو پیش از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود.

تاکنون چندین زندانی سیاسی به دلیل شرایط سخت و نامناسب زندان‌ها و اهمال و عدم رسیدگی مسئولین زندان و مقامات قضایی جان خود را از دست داده‌اند؛ روندی که همچنان ادامه دارد.

فاطمه گلگری، مادر افشین اسانلو پیش از این به خبرنگار جرس گفته بود:
«افشین اصلا گناهی نکرده، فقط راننده اتوبوس بود و از وضعیت بد اقتصادی کارگران شکایت داشت. امیدواریم کسانی که مسایل حقوق بشر را پیگیری می‌کنند به وضعیت زندانیان سیاسی توجه کنند و زندانیان سیاسی بی گناه را از زندان آزاد کنند.»

افشین اسانلو، برادر منصور اسانلو موسس سندیکای کارگران شرکت واحد است. این فعال کارگری از سوی قاضی صلواتی به پنج سال حبس تعزیری به اتهام «اجتماع و تبانی» با استناد به صحبت با مسافران و داشتن پاسپورت محکوم شد و دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز این حکم را تایید کرد.

منصور اسانلو نیز در صفحه فیس بوک خود نوشته است:
«افشین را در قسمت خوابگاه رانندگان ترمینال جنوب دستگیر می نند و به اطلاعات شهر ری می‌برند و با هماهنگی اطلاعات اوین او را به بند ۲۰۹ اوین می‌برند و زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌دهند تا از او بر علیه سندیکا و فعالیت‌های سندیکایی اقرار بگیرند. اقرارهایی دال بر همکاری سندیکا با گروههای سیاسی و اقدامات غیرقانونی و حتی تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که همه دروغ و واهی بود و چون او این اتهامات را نمی‌پذیرد، زیر فشارهای سخت‌تری قرار می‌گیرد.»

گفتنی است، افشین اسانلو در اواخر آذرماه سال ۸۹ در ترمینال اتوبوسرانی جنوب، بازداشت و چهار ماه دربند ۲۰۹ زندان اوین زیر شکنجه قرار گرفت که آسیب‌های وارده از دوران شکنجه هنوز در بدن او باقی مانده است. ضربات متعدد کابل بر بدن اسانلو باعث پارگی در کف پا و ایجاد غده در کتف او شده است.

مژگان مدرس علوم

«جرس» با خواهر افشین اسانلو پس از اعلام خبر درگذشت او گفتگو کرده است. این گفتگو در شرایطی انجام گرفت که صدای شیون و فریاد مادر افشین شنیده می‌شد. متن گفتگو را بخوانید:
خانم اسانلو! ضمن عرض تسلیت لطفا در خصوص چگونگی درگذشت افشین برایمان بگویید؟

ما الان در شوک هستیم و خودمان هم باورمان نمی‌شود و از طریق دوستان خبردار شدیم.

بعد از اینکه خبر را شنیدید به زندان یا بیمارستان مراجعه کردید؟

بله، امروز از صبح برای پیگیری به رجایی شهر رفتم تا ببینم خبرش صحت دارد. گفتند بروید دادسرا و اجازه بگیرید تا جنازه افشین را ببینید؛ بعد که رفتم بخش، پرستار بخش گفت که افشین را پنج شنبه ساعت هشت شب به بیمارستان رجایی منتقل کرده‌اند؛ اما قبلا مرده بوده است.

یعنی در زندان فوت شده بود؟

من هم همین را می‌خواستم بدانم و دوباره در خصوص نحوه فوت برادرم پرسیدم که گفتند وقتی او را به بیمارستان آوردند، فوت شده بود. اما ما باز دیدیم جوان است و شاید امیدی باشد نزدیک یکساعت هم برای احیاء او تلاش کردیم؛ اما فایده ای نداشت.

علت فوت چه بوده؟

می‌گویند سکته قلبی کرده است.

افشین سابقه ناراحتی قلبی داشت؟

نخیر، افشین سالم بود و هیچ ناراحتی قلبی نداشت. ما وقتی خبر را شنیدیم اصلا باورمان نمی‌شد. مگر می‌شود افشین سکته قلبی کند؟!

امروز، شنبه هست. آیا از روز پنج شنبه که افشین فوت کرده کسی از مسئولین زندان با خانواده تماس نگرفته تا به شما خبر دهند؟

نخیر، دو روز افشین فوت شده اما هیچکسی حاضر نشده به ما خبر بده ...

توانستید پیکر افشین را ببینید؟

بله ...(گریه) اصلا باورمان نمی‌شود افشین مرده باشد؛ سالم سالم بود ...

آخرین باری که افشین را ملاقات کردید چه زمانی بود؟

هفته پیش مادرم یک ملاقات حضوری با افشین داشت و حالش خوب بود. حتی امیدوار بود که صحبت کند و بتواند به مرخصی بیاید.

چه مدت در زندان بود و نتوانسته بود از مرخصی استفاده کند؟

حکمش پنج سال بود و سه سال و نیم در زندان بود. ما خوشحال بودیم که یکسال و چند ماه بیشتر از زندانش نمانده؛ اما نمی‌دانستیم جوانی و جانش را در زندان از دست می‌دهد. اصلا جرمی مرتکب نشده بود. بی گناه بود و ناعادلانه در زندان بود.

شرایط زندان رجایی شهر چطور بود؟

سه سال و نیم توی زندان رجایی شهر بود که دیگر شرایط زندان رجایی شهر را همه می‌دانند و نیاز به گفتن ندارد. مادرم هم مریض بود و همه ما گرفتار. سه سال و نیم زندان در شرایط سخت گفتنش راحت است تا کسی آنجا نباشد نمی‌فهمد این عزیزان چه می‌کشند. فقط همین را بگویم که حتی هیچ کس از مسئولین زندان برای خانواده ارزش قائل نشده بودند و حاضر نشده بودند بعد از فوتش به ما خبر بدهند! دیگر چه بگویم. حالمان اصلا خوب نیست دیگر نمی‌توانم حرف بزنم.

برگرفته از «جرس» ، یکم تیر ماه ۱۳۹۲

***

«... اخبار و گزارشات رسیده از زندان همه گواه براین امراست که افشین اسانلو تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی قرارگرفته بود بطوریکه در یکی از بازجوئیهای ضد انسانی  تعدادی از دندانهای او شکسته  و آثار شکنجه در بدن او باقی بود»

بخشی از ای ـ میل دریافتی ـ اعلامیه حزب کار ایران (توفان)

عنوان و زیرعنوان از  ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!