«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

یا حجاب برای همه، یا حجاب بی حجاب!


عکس پیوست را همراه ای ـ میلی برایم فرستاده اند. 

با خود می اندیشم:
اگر چنین منطقی درست باشد، مانند آن را برای مردها یا دستِ کم مردهای زن دار نیز می توان بکار برد ... «حجاب یعنی من زنم را دوست دارم. مرا به دیگران نیازی نیست.»

بی درنگ از این اندیشه ی خام بیرون می آیم. پس تکلیف اسلام چه می شود؟ برپایه ی شرع انور، هر مردی می تواند چهار زن عقدی و شمار بی شماری (به گفته ی آخوندها: الی ماشاء الله) صیغه و متعه داشته باشد. روشن می شود که برای مردان، باید فرمولی اینچنین نوشت:
«حجاب بی حجاب! من نه تنها زنم را دوست دارم که به دیگر زنان نیز مرا نیاز بسیار است!». سپس تاریخ اسلام و کاربرد درخشان شرع انور آن از پیامبر اسلام گرفته تا «حاجی آقا»ی صادق هدایت و ... برای لحظه ای از خاطرم می گذرد:
اسیر کردن زنان به عنوان بخشی از غنیمت های جنگی و بخش کردن آنها میان مسلمین از صدر تا ذیل ...

نه! جایی برای گفتگو و چون و چرا نیست. از همین فرمول سود برده اند.

اگر جای زنها بودم، یک شعار به شعارهای برابری خواهانه می افزودم:
یا حجاب برای همه، یا حجاب بی حجاب!  

ب. الف. بزرگمهر            ۱۶ اَمرداد ۱۳۹۰

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
خیلی زیبا ست.

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!