«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ مهر ۱۸, سه‌شنبه

نمایش هنوز آغاز نشده، پایان یافت!

چند بند زیر را از تارنگاشت دروغپردازِ و بی مسوولیتِ وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها برگرفته ام:
«”گروهبندی“ (فراکسیون) امید مجلس“، ”محدودیت‌های جدید“ علیه محمد خاتمی را ”در تعارض صریح و آشکار“ با برخی از اصل های قانون اساسی دانست و ۸۶ نماینده ی مجلس [فرمایشی] نیز از حسن روحانی خواستند که برای جلوگیری از آن اقدام نموده و نتیجه را اعلام کند. همزمان، سخنگوی ”قوه قضایی“ اعلام کرد که این محدودیت‌ها ”جدید نیست“ و بر بنیاد ”مصوبه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی“، همان محدودیت‌های ”قبلی“ پی گرفته شده است.
...
”گروهبندی“ یاد شده می گوید که چنین کارهایی ”موجب افزایش محبوبیت“ رییس‌جمهوری پیشین ایران شده است.»۱

با خود می گویم:
آماج نمایش نیز همین است؛ برکشیدن «کفتر پر قیچی نظام» به جایگاه «ولایت سفیه»۲ و پیگیری آسان تر بازی های خورد و برد با «شیطان بزرگ» و همدستانش. «کفتر» نیز چون گذشته می تواند با هر کس و ناکسی از دایناسورهای «کاخ روسیاه»۳ گرفته تا «خداوندان چتم هاوس» و هر نُقلعلی و کبکعلی دیگر بنشیند و باز هم، سالیان سال درباره ی «گفتگوی تمدن ها» بغبغو کند؛ بی آنکه آب از آب تکان بخورد و سودی برای توده های مردم ایران و جهان دربرداشته باشد.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۶

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «۸۶ نماینده مجلس به اعمال محدودیت‌های جدید علیه محمد خاتمی اعتراض کردند»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی مسوولیتِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ آن یکشبه «علّامه» ی یادگار امام، هنوز از آنچنان شایستگی درخور برای دستیابی به چنان جایگاهی برخوردار نیست؛ وگرنه، درست به شوند کودن بودن، بویژه در زمینه ی سیاسی و یادگاری از «امام سیزدهم»، برای قالب کردن به توده های مردم هنوز ناآگاه، نامزد بهتری بود. با این همه، این نکته را نیز باید بیفزایم که جداگانگی (تفاوت) میان آن دو و جداگانگی هر دوی آن ها با «ولی سفیه» هنوز ریغ رحمت سرنکشیده ی کنونی، اگر نگویم ناچیز، ولی چندان بزرگ نیز نیست؛ در دوره ی این یکی نیز با همه هارت و پورت های ضداستکباریش، کلان سرمایه داران و بازرگانان و سوداگران فرمانروا بر اقتصاد و سیاست کشور بخت برگشته مان، بسیار خوردند و بردند؛ بگاه بایسته در پشت سر یا زیر ردای سرتاپا آلوده اش سنگر گرفتند و بایدها و نبایدهای خر رنگ کنی اش را نیز از این گوش شنیده از آن گوش درکردند.

۳ ـ نامور به «کاخ سپید»!


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!