«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ شهریور ۱۸, دوشنبه

حامیان نظام سرمایه داری و احکام ظالمانه

همانطور که انتظار می رفت، حامیان فقر و فلاکت برای خاموش کردن صدای حق طلبانه کارگران و فعالین دلسوز جنبش کارگری در بیدادگاه ها، احکام ظالمانه صادر کردند.

در شرایطی این احکام صادر می شود که فقر و تنگدستی، تبعیض و فساد و نابرابری، ستم و استثمار روز افزون و ... سایه شوم خود را بر زندگی میلیون ها نفر در ایران گسترانده است.

صادر کنندگان احکام ظالمانه علیه کارگران هفت تپه و اعضای نشریه گام، همان کسانی هستند که از هر کانالی استفاده می کنند تا با شیطان بزرگ! وارد مذاکره شوند .

آنان در مقابل شیطان بزرگ، راه نرمش و‌تسلیم را اتخاذ کرده، چرا که منافع عمومی آنان در یک سمت و سو قرار دارد؛ دفاع از نظام سرمایه داری و سرکوب کارگران، در ایران یا آمریکا، در فرانسه یا در آلمان و ...فرقی ندارد؛ هر جا کارگران‌ ستمدیده به میدان بیایند، توسط آنان قلع و ‌قمع خواهند شد؛ اما از دیگر سو، اعتراض و اعتصابات کارگران را به "اجانب" نسبت می دهند تا به این وسیله برای افراد زود باور توجیهی داشته باشند و بتوانند همچنان بر سرنوشت میلیون ها انسان حاکم شوند.

مدافعان نظام سرمایه داری با چنین احکامی به صاحبان سرمایه پیام می دهند که در ایران، ما با تمام توان حافظ سرمایه داران هستیم و‌ صدای حق طلبی کارگران در اعتراض به ستم و استثمار و به کار ارزان را با اخراج، زندان و شلاق و در صورت لزوم با اعدام جواب خواهیم داد.

مدافعان سرمایه داری در ایران تصمیم گرفته اند با ایجاد فضای رعب و وحشت بیشتر، صدای هر گونه حق طلبی را در نطفه خفه کنند.آنها با سرکوب جنبش کارگری به تمام دولت های سرمایه داری می گویند که ایران را به بهشت سرمایه داران تبدیل خواهیم کرد.آنها با صدور اینگونه احکام ظالمانه به صاحبان زر و زور می‌گویند که ما کمر تمام کسانی که بر علیه مالکیت خصوصی قد علم کند را خواهیم شکست.

با توجه به شرایط کنونی جامعه ایران، با توجه به فقر، بیکاری و تنگدستی، نبود آزادی بیان و اندیشه، آزاد نبودن ایجاد تشکل های مستقل از جمله تشکل های کارگری، وجود کودکان کار و خیابان، تن فروشی، کارتن خوابی و گور خوابی، تبعیض و ستم ملی، جنسی و مذهبی و هزاران مصیبت دیگر، برای خاموش کردن اعتراضات، با چنین احکام ظالمانه ای می خواهند از خشم و تنفر کارگران و مردم زحمتکش جلو گیری کنند؛ اما کارگران و زحمتکشان هنوز خشم و کینه و تنفر خود را نشان نداده اند؛ هنوز عزم جزم نکرده اند تا نشان دهند با حضور خود، زمین را به لرزه در خواهند آورند.

روزی فرا خواهد رسید که با اتحاد و همبستگی، زمین زیر پای صاحبان زر و زور و مدافعان آنان را داغ خواهیم کرد.

اتحاد و خروش میلیونی ما کارگران، چنان لرزه ای بر اندام آن ها وارد خواهد کرد که تن و روان ما از بی حقوقی ها، از ستم و استثمار، تبعیض ها، تحقیر ها و زشتی های تاکنونی، آرام خواهد گرفت و آنگاه ما کارگران و مردم آزاده و زحمتکش بر سرنوشت خود حاکم خواهیم شد.

حاکمیتی که در آن، تمام آحاد جامعه، فارغ از رنگ و نژاد، مذهب و ملیت، فارغ از هر گونه ویژگی های ساختگی، خود را برای انجام وظیفه کاندید می کنند و با رای مستقیم انتخاب شده و در صورت عدم کارایی با رای مستقیم عزل خواهند شد.

کارگران نوید چنین جامعه ای را می دهند؛ برای رهایی باید متحد شویم!

«سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه»  ۱۷ شهریور ۹۸

برجسته نمایی های متن از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

پی افزوده:

در نوشته ی بالا با نمودی از خِرَدِ طبقاتی طبقه کارگر ایران روبروییم که اگر آن را با آنچه در رسانه های داویده ی (مُدّعی) رهبری طبقه کارگر ایران در می آید، در دو کفه ی ترازو نهاده، بسنجیم از سنگینی بس بیش تر و ترازی (بگونه ای نسنجیدنی!) برتر در دریافت چند و چون هماوندی میان گروهبندی های گوناگون خرموش های فرمانروا بر ایران با کشورهای امپریالیستی و از آن میان با «شیطان بزرگ»، برخوردار است. چنین نمود و سنجشی بویژه از آن رو پُر رنگ تر می شود که آن طبقه ی تا پایان انقلابی، امروز بسی بیش از دیروز و در آینده ی نزدیک بسی بیش از امروز، نیازمند حزبی خوب ساز و برگ یافته به «سوسیالیسم دانشورانه» و توانمند در پهنه ی کردار از آنِ خود است.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ شهریور ماه ۱۳۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!