«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ تیر ۲۹, یکشنبه

آقای مگوزید بر ما! می دانی که کار از کار گذشته و به تنبان خود ریده ای؟ ـ بازپخشش

آقا اجازه! «تبلیغ علیه نظام»* را نمی دانیم کِی و کجا بر زبان رانده ایم؛ ولی یادمان می آید که یک بار از دهان مان در رفت و گفتیم: آقای مگوزید بر ما که آن بالا نشسته ای؛ می دانی که کار از کار گذشته و به تنبان خود ریده ای؟

آیا این «تبلیغ علیه نظام» است؟! آیا بهتر نبود که به تنبان خودشان نگاهی بیفکنند؟ استغفرلله، زبانم لال، چگونه می شود با چنان تنبانی آلوده به درگاه باریتعالی شرفیاب شد؟  

 از زبان آموزگار دادباخته در بیدادگاه «نظامِ خرموش پرور دزدان اسلام پیشه»:  ب. الف. بزرگمهر   پنجم تیر ماه ۱۴۰۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2023/06/blog-post_26.html

* «انجمن صنفی معلمان فارس» به آگاهی رساند:

«رای بدوی پرونده ی سوم غلامرضا غلامی کندازی در شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به ریاست محمود ساداتی که در تاریخ ٢٨ خردادماه ١۴٠٢ برگزار شده بود، صادر گردید:

ـ  ۵ سال زندان به جرم عضویت در گروه های مجازی معاند نظام

ـ  یک سال زندان به جرم تبلیغ علیه نظام

ـ  ۲ سال تبعید به بیرجند

ـ  ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور با ابطال گذرنامه

ـ  ۲ سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی»

برگرفته از «تلگرام» سوم تیر ماه ۱۴۰۲ (با اندک ویرایش درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!