کودکی چهار ساله است؛ کسی که از وی پرس و جو می کند، شاید آشنایی دور یا نزدیک باشد که برای گرفتن پرتوری خواسته شده از سوی دخترک می خواهد تا موهای کمی آشفته اش را جور کرده، بخندد. لبخندی کمرنگ و کوتاه که بی درنگ بر لبانش می خشکد و چشمانی با همه ی زیبایی کودکانه که نشانه های نگرانی و غم بر آن نخش می بندد، گواه روز و روزگار ناروشن و ناگواری است که گرچه چند و چون آن را شاید بدرستی درنیابد، بخوبی سُهیده و نگرانی بزرگ ترها بجانش نشسته است.
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!
برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!
ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۴
ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام» ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۴): لبخندی کمرنگ و خشکیده بر لب، گواهِ روز و روزگار ناروشن و ناگوار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر