«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ تیر ۱۷, سه‌شنبه

لات بی همه چیز «یانکی» خود را در جایگاه خدایگان می پندارد

بود و نبودِ مردمِ کشوری که ناگزیر به پیروی و گردن گرفتنِ دستورات دیگران باشند، یکیست!

خاک بر سر مردمی که ناگزیر به پیروی و گردن گرفتنِ دستورات دیگران باشند؛* بود و نبودِ چنان مردمی یکیست؛ هستند و انگار نیستند. سرنگون باد آن رژیمی پوشالی، توسری خور، سرافکنده و بزانو درآمده که کشور و مردمی را به چنین تنگنایی بکشاند؛ بویژه اگر کشوری پهناور با پیشینه ای پُربار و نشانه گذار در تاریخ باشد.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۴

* مهتر ‌جمهور آمریکا [بخوان: لات بی همه چیز «یانکی»!] در بخشی از یاوه گویی های شامگاه دوشنبه خود گفت که گفتگوهای هسته‌ای با ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] بزودی از سر گرفته خواهد شد. وی بدون اشاره به ریز و شپشِ آن افزود که بلندپایگان [رژیم] ایران «خواهان دیدارند» و بناست دیداری دیگر میان «واشینگتن» و «تهران» برگزار شود و «خواهیم دید چه رُخ می دهد.»

لات بی همه چیز «یانکی» همچنین با اشاره به این‌که راهبست های (تحریم‌های)  سوریه را برداشته، گفت:
«خواهان آنم که بتوانم در زمانی درخور، راهبست های ایران را هم بردارم و به آن‌ها بختی برای بازسازی بدهم.»

گزیده ای برگرفته از یک گزارش در تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ  ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۴ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!