«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ تیر ۲۱, شنبه

کیر خر مادربخطا! چنین چیزهایی در کدام زینه ی ارواح مَشکت «انقلاب اسلامی» رخ می دهد؟

رها کردن نزدیک به صد مهاجر افغان در بیابان‌های اطراف زاهدان توسط راننده اتوبوس اعزامی از شیراز

بنا بر گزارشهای منتشره در شبکه های اجتماعی سیستان و بلوچستان، دیروز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴، راننده یک اتوبوس اعزامی از شیراز به اردوگاه الغدیر، حدود یکصد نفر از مهاجرین افغانستانی، از جمله زنان و کودکان و سالمندان را در اقدامی ضد انسانی در بیابانهای اطراف زاهدان رها کرده است.

به‌ گفته مهاجرین، راننده این اتوبوس که وظیفه انتقال آنان به اردوگاه مهاجرین در زاهدان را داشته، در حوالی کیلومتر ۴۰ زاهدان، ناگهان از مسافران درخواست پول اضافی به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان برای هر نفر کرده است و پس از امتناع مهاجران از پرداخت این مبلغ آنها را در میانه بیابان پیاده و محل را ترک کرده است.

یکی از مهاجرین می‌گوید: «ما رو از شیراز آوردن، گفتن می‌بریم اردوگاه زاهدان. ولی اینجا وسط بیابون پیاده کردن، چون پول ندادیم. بچه داریم، زن داریم، این انصافه؟!»

این اقدام در شرایطی صورت گرفته که بسیاری از این مهاجرین از هیچ‌گونه امکانات رفاهی یا حمایتی برخوردار نیستند و در گرمای طاقت‌فرسای تابستان بلوچستان، جان آنان در خطر جدی قرار میگیرد.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۴

برنام از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر

* فرآیند انقلاب اسلامی، تمدن‌سازی نوین اسلامی

فرآیند تحقّق هدفهای اسلامی، یک فرآیند طولانی و البته دشواری است. به طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک می‌شود؛ اما تحقّق آنها، بسیار طولانی است. قدم اوّل که پُرهیجان تر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است. کار آسانی نبود؛ لیکن این آسانترین است. قدم بعدی، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی، که گفتیم نظام اسلامی، یعنی هندسه‌ی عمومی جامعه، اسلامی بشود؛ که این هم شد. قدم بعدی - که از اینها دشوارتر است - ایجاد دولت اسلامی است. دولت نه به معنای هیأت وزیران؛ یعنی مجموعه‌ی کارگزاران حکومت؛ یعنی من و شما. ما باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شویم. این مشکلتر از مراحل قبلی است.

ما مسؤولان باید خود را بسازیم؛ مرتّب با خود کلنجار برویم؛ یکدیگر را به حق وصیت کنیم؛ یکدیگر را ارشاد کنیم؛ مثل آینه‌ای در مقابل یکدیگر، عیوبمان را صادقانه به هم نشان دهیم؛ بنا را بر رفع عیب بگذاریم و خود را روزبه‌روز بهتر کنیم. هر کس هم که جدیداً مسؤولیت را بر عهده می‌گیرد، با این نیّت و با این هدف مسؤولیت را قبول کند که می‌خواهد برای خدمت به مردم، یک انسان صالح شود. آن‌وقت می‌شود تشکیل دولت اسلامی. قوای مقنّنه و قضایّیه و مجریّه و مسؤولان گوناگون ما باید بتوانند تا حدّ قابل قبولی خود را با این قالبها و معیارهای دینی و اخلاقیِ اسلامی تطبیق دهند. این مرحله‌ی سوم است؛ ما الان در این مرحله قرار گرفته‌ایم و باید دائم تلاش ما این باشد. اگر نماینده‌ی مجلسیم، اگر عضو دولتیم، اگر از مسؤولان قضایی هستیم، اگر روحانی هستیم، هر کجا قرار داریم، اوّلین و مهمترین وظیفه را اصلاح کار خود بدانیم؛ چون اصلاح شخص ما، صرفاً اصلاح شخص نیست؛ ما منشأ اثریم و یک کلمه حرف و یک امضاء و یک تصمیم‌گیری من و شما در جامعه تأثیر می‌گذارد. ما اگر خود را اصلاح کردیم، جامعه را اصلاح کرده‌ایم. دوره‌ی پیش از انقلاب گذشت که بعضی کسان فقط به خود می‌پرداختند. ما آن وقت به آنها ایراد می‌گرفتیم که به فکر جامعه و مردم هم باشید. گفت:
آن یک گلیم خویش به در می‌بَرد ز موج

وین سعی می‌کند که بگیرد غریق را

می‌گفتیم به فکر غریقها هم باشید؛ فقط به فکر نجات خودتان نباشید. الان آن زمان نیست؛ حالا من و شما اگر به فکر خودمان باشیم، به طور طبیعی غریقها را نجات داده‌ایم. اگر ما خود را اصلاح کنیم، جامعه اصلاح شده است. پس تشکیل دولت اسلامی، مرحله‌ی سوم است. بعد از این مرحله، مرحله‌ی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحله‌ی ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آن‌وقت برای مسلمانهای عالم، الگو و اسوه می‌شویم: «لتکونوا شهداء علی النّاس». اگر توانستیم این مرحله را به‌سلامت طی کنیم - که از همّت مردان و زنان مؤمن، این چیزها اصلاً بعید نیست - آن‌وقت مرحله‌ی بعدی، ایجاد دنیای اسلام است. ببینید؛ فرآیند تحقّق نظام اسلامی، همین‌طور قدم به قدم به نتایج نهایی خود نزدیک می‌شود. نمی‌شود توقّع داشت که من و شما خود را اصلاح نکنیم؛ اما دنیا را اصلاح کرده باشیم یا کشور، اسلامی شود؛ نه. ما باید به خود بپردازیم. پس یکی از چیزهایی که ما لازم داریم، استقامت و پایداری است. استقامت، یعنی مسیر و جهتگیری را گم نکنیم و مرتب خطاها را اصلاح کنیم و از این‌که به ما بگویند خطا کرده‌اید، بدمان نیاید..۱۳۸۰/۰۹/۲۱

بیانات در دیدار کارگزاران نظام

«تارنگاشت کیر خر نظامِ خرموش پرور»

ویدئوی پیوست:  کیر خر مادربخطا! چنین چیزهایی در کدام زینه ی ارواح مَشکت «انقلاب اسلامی» رخ می دهد؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!