«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ تیر ۲۴, سه‌شنبه

نمونه ای شاید کوچک، ولی در سرشتِ خود چشمگیر از همبستگی ملی ایرانیان

این نمونه ای شاید کوچک، ولی در سرشتِ خود چشمگیر از همبستگی ملی ایرانیان در این روزهاست* که برومندترین فرزندانِ دستبند و پابند زده شده ی این مرز و بوم، آنگاه که بمب های «عزراییل» روی سرشان سرازیر شده و بلبشویی پدید آورده بود، پزشک زخمی شده ی زندان را تنها ننهاده و آنچه از دست شان برمی آمد به انجام رساندند. درودی از ژرفای جان بر همگی شان که امیدوارم بزودیِ زود آزاد شوند.

نمود دیگری از چنین همبستگی را در کمک های بی دریغ توده های مردم سیستان و بلوچستان که به یاری رانده شدگان افغان شتافته و تا هنگام بدرود دلدارشان بودند، گواه بودیم. شاید نیازی به نوشتن و یادآوری آن نباشد که سنجیدنِ چنین نمودهایی کوچک و بزرگ با نمایش های ریشخندآمیز "همبستگی ملیِ" گره زده شده با "اسلام" ابزار دستِ رژیمی سزاوار سرنگونی** که این روزها فیل شان یاد ایران و شُکوهِ گذشته ی آن افتاده و مُشتی ناکس و نابکار و در میان شان، تک و توک گاگول هایی سرگشته را همراه با پرچم های سه رنگی کژدم هایی ریده بر آن ها به میدان نمایش گسیل داشته اند، بس نابجا و نارواست.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۴

* در پی اصابت موشک به زندان اوین، دکتر سعیده مکارم، پزشک متخصص بیماری‌های عفونی که در محل حادثه دچار جراحت شدید شده بود، در پستی اینستاگرامی از نجات معجزه‌آسای خود توسط زندانیان سیاسی خبر داد. او نوشت:
«می‌توانستند فرار کنند؛ اما ماندند. به من آب و پتو دادند؛ خون‌هایم را پاک کردند؛ آتل بستند، شیون می‌کردند و گفتند: تو آبجی مایی… معلومه که تنهات نمی‌ذاریم.»

این پزشک که روزی درمانگر همان زندانیان بود، حالا از انسانیت پشت دیوارهای اوین گفت؛ نه از مأموران، نه از حکومت که از کسانی که با دستبند و پابند، بدادش رسیدند.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۴

** همچنان بیش تر نمایش پشتوانه ی مردمی برای آنچه «جامعه جهانی» نامیده شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!