«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ تیر ۲۶, پنجشنبه

زاده ی ایران، ولی بیگانه!

آواپوشه ی پیوست که برداشت بانو صحرا کریمی، فیلمساز و کنشگر هوده ی زنان را در گفتگویی رسانه ای بازتاب می دهد، روشنگر و آموزنده یافتم. گفته های این بانو گوشه های دیگر و از دید من، برجسته تری از تبهکاری به انجام رسیده از سوی رژیم پوشالی دزدان اسلام پیشه، این تبهکارترین و پلیدترین "رژیم" تاریخ ایران را روشن نموده است. نکته ی دیگری که ناسرراست از این گفته ها برداشت نموده، ولی هنوز برآیندی آنچنان همه سویه از آن ندارم که بتوانم درباره ی آن بگونه ای بُرِشمَند چیزی بگویم یا بنویسم، همسویی رویهمرفته باریک میانِ تبهکاری انجام شده که همچنان پی گرفته می شود با سیاست های راهبردی («تاکتیکی») «یانکی» ها در بهم ریختن و جابجا نمودنِ مرزها در سرزمین های پیرامون شاخاب پارس و انگیزه ای برای کار بیش تر بر روی آن است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۴

آواپوشه ی پیوست: زاده ی ایران، ولی بیگانه



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!