«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مرداد ۴, شنبه

آینده ی ایران زمین، یکپارچگی آن و پابرجایی پیوند خلق های آن در گرو پیروزی طبقه کارگر است

همگی به میدان دویده اند؛ و گاهی پابرهنه، بی هیچ دانش و بینشی سیاسی، این بانو یکی از آن هاست که زمانی در گذشته شاید می توانست نامزد توده های مردم ایران باشد؛ ولی به شوند ندانمکاری ها و نارسایی هایش در دام گروهبندی های گوناگونی افتاد؛ آن یکی بانوی «اسلام شناس» نیز همینگونه و دیگری و دیگری که هر چند تنی در پی دورهمایی های خود کاریای خود می پندارند که بیانیه ای نیز در کنند؛ گاه بی آنکه هنوز به برآیندی دربرگیرنده میان خودشان رسیده باشند؛ ولی بجز این ها همگی شان از راست ترین ترین دامنه ی آن گرفته تا "چپ" ترین دامنه به یک درد بی درمان دچارند:
میلیون ها توده ی کار و رنج را یا نمی بینند یا اگر اندک چشمی نیز به آن ها داشته باشند، نگاه از بالا به پایین، به جنبندگانی نیازمند دلسوزی و سرپرستی است.

همگی تان گورتان را گم کنید و سر جای تان بنشینید! توده های مردم ایران کوچک ترین نیازی به دایه های مهربان تر از مادری چون شما زیر هر پوستینی که خزیده باشید، ندارند.

هخایان و بانوانی که سنگ میهن به سینه می کوبید، «صندوق رای» و «همه پرسی» یا هر نام دیگری که بحای آن ها برمی گزینید، همین توده ی انبوه کار و رنج است که سال ها جانفشانانه پای در میدان رزمی نابرابر و جانکاه با تبهکارترین رژیم تاریخ ایران داشته و دارند و آنگاه که روزنه ای کوچک در همین دوره ی کبود و سیاه اسلام پیشگان فرمانروا یافته اند، نیروی برانگیزانندگی، سازماندهی و رهبری خود را در شایسته ترین برونزدها نشان داده اند. از این ها برجسته تر، دریافت این نکته است که «آینده ی ایران زمین، یکپارچگی آن و پابرجایی پیوند خلق های آن در گرو پیروزی طبقه کارگر است و ... پیشرفت در جهت انقلابی و بسود زحمتکشان بدون رهبری طبقه کارگر و نیروهای پیگیر انقلابی ... ناممکن می شود.ꞌ»* کارگران باید دریابند که «انقلاب ایران بدون درپیش گرفتن راه رشد با سمتگیری سوسیالیستی، در خون غرق خواهد شد.»* (برگرفته از نوشتار «نقش نولیبرالیسم در فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی ایران زمین» ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ اگوست  ۲۰۰۸ در تارنگاشت «فرهنگ توسعه» و برگرفته از آنجا در پیوندهای «آفتاب»، ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ و «ویستا»)

این ها را کسی به شما همگی گوشزد می کند که بی هیچ گنده گویی از نیروی پیش بینی درخوری بر بنیاد «سوسیالیسم دانشورانه» برخوردار است و بی آنکه برای خودنمایی، واپس نماندن از دیگران یا شوندهای خودخواهانه ی دیگری، هرگز به میدانِ نمایش و همایش پای نهاده باشد، آن را بر همان بنیاد یاد شده در رشته یادداشت هایی پایور (اثبات) نموده است؛ بدین سان، در سر پروراندن و پیمودن هرگونه راه و روشی که نکته ی بنیادین یاد شده را بدیده نگرفته یا بدتر از آن، زیر پا نهد، راه بجایی نخواهد برد و با دامن زدن به هرج و مرجی که به هیچ رو بسود میهن ارژمندمان ایران نیست، آب در هاون خواهد کوبید.

پوینده باد جنبش کارگری میهن مان که یکپارچگی ایران و پابرجایی پیوند خلق های آن در گرو پیروزی آن است!

ب. الف. بزرگمهر   چهارم امرداد ماه ۱۴۰۴

برگرفته از یادداشتِ «با کارگران آگاه سر و کار دارید، کلان دزدان مزدور سرمایه جهانی!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ تیر ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/07/blog-post_38.html

***

شیرین عبادی: تنها راه نجات ایران اتحاد و همکاری میان منتقدین و مخالفین جمهوری اسلامی است

شیرین عبادی، حقوق‌دان و برنده جایزه صلح نوبل، در پیام ویدئویی خود برای همایش «همکاری ملی برای نجات ایران» گفت ساختار جمهوری اسلامی اجازهٔ هیچ اصلاحاتی را نمی‌دهد.

خانم عبادی همچنین با بیان این‌که نه سلطنت‌طلب است و نه جمهوری‌خواه، افزود: «من ایران‌خواهم و می‌دانم برای داشتن میهنی آباد و آزاد، تنها راه اتحاد و همکاری میان منتقدین و مخالفین جمهوری اسلامی برای سرنگونی استبداد رژیم حاکم است تا در پای صندوق رأی، حکومت مورد نظر خود را برگزینیم.»

شیرین عبادی در این همایش که روز شنبه با حضور شاهزاده رضا پهلوی در شهر مونیخ آلمان برگزار شد، تأکید کرد «ما مسئول بی‌عملی خود هستیم» و افزود: «یا متحد و پیروز می‌شویم یا مانند سالیان قبل اختلافات را ادامه خواهیم داد و متحد نخواهیم شد و تک‌تک در انزوای خود شکست خواهیم خورد.» 

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  چهارم امرداد ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!