«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مرداد ۱, چهارشنبه

خُب چکار کنیم؟ راه پس و پیش برای مان نگذاشته اند

ـ خُب چکار کنیم؟ راه پس و پیش برای مان نگذاشته اند. مانند موش در تله ای گیرمان انداخته اند که تکه پنیری هم برای گاز زدن ندارد.

ـ بگذار از «سید از خر جسته» یواشکی بپرسم؛ شاید راهی برای جوش دادن کار و بارمان با این لات آسمانجُل پیدا کنه؟ هر چی نباشه، خرش پیش اونا می ره؛ خودش دست اندر کار «ساز و کار ماشه» بود و دست همه مان را زیر ساتور «قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان ملت ها» برد؛* برای چه، من نمی دانم و تو باغ هم نبودم؛ تو که بودی؛ ولی تا چه اندازه در این کار نخش داشتی، نمی دانم. به هر رو، کَکی است به تنبان همه مان افتاده و خارش بدی هم داره؛ تازه می خواهی جایی سخنرانی کنی؛ ولی هنوز : «ما می توانیم ...» نگفته، ناگزیری جلوی چشم همه دستت را توی پاچه ات فرو کنی ...  

ب. الف. بزرگمهر   یکم امرداد ماه ۱۴۰۴

* آیا چنین بچه ننه ی در همه ی زندگی خود تفنگ ندیده ای که هنوز با احترام به آن «شُمافنگ» می گوید و از دید من به دستور اربابان «یانکی» اش، سرگرم به زیر ساتور بردن ایران در چارچوب «قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان ملل» است، اگر کار با «شیطان بزرگ» به جاهای باریک تر کشید، بلد است چگونه عمل کند؟! چنین آدمی در آن هنگام، اگر کشور را ترک نگفته باشد، هفت سوراخ سنبه ی تو در تو خواهد جست که خدای نکرده، خون از دماغش سرازیر نشود! ...

برگرفته از یادداشتِ «قراردادی ننگین و همچنان پوشیده از دید توده های مردم ایران، قانونی نیست!»  ب. الف. بزرگمهر  ۲۲ اسپند ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_68.html 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!