«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

تو چرا اینقدر خنگی؟!

ـ قربان! جسارت نباشد؛ از دو بار اعدام و یک‌سال زندان سر در نمی آوریم؛* دو بار حکمِ اعدام بجای خود که اگر بفرمایید سود آن چیست، خوشحال می شویم؛ چون با این همه کاری که بر دوش مان است، جسارت نباشد، کاری اضافه به نظرمان می رسد؛ البته وظیفه ی این حقیر اجرای دستور است که اگر ۱۰۰ بار هم باشد، ناچاریم بگردن بگیریم؛ ولی برای آن ها که یک یا دو بار اعدام و یک سال حکمِ زندان صادر شده، منظور این است که باید یکسال آب شور (بجای آب خنک) میل کنند تا وخت اعدام شان برسد؟ ببخشید! برای محکم کاری می پرسیم که خدای نکرده احکام الهی را پس و پیش اجرا نکنیم.

ـ نه! تو چرا اینقدر خنگی؟! در این وانفسای کمبود و گرانیِ مأکولات برای چه باید کسی که حکم اعدام دارد را یکسال نگه داریم؟! اگر هم فکر می کنی که مرده را در سلولش یا جایی دیگر برای یکسال نگاه خواهیم داشت، اشتباه می کنی؛ وختی روح از بدن شان پر کشیده، دلیلی برای آزار و اذیت بیش تر بر جای نمی ماند؛ همان بهتر که توی گور خود خوابانده شوند و به لقاء الله بپیوندند؛ البته تنها یک اشکال  شرعی دارد که «نَکیر و مَنکُر» بی خبر از حکم دادگاه برای پرس و جو سراغ تک تک شان می آیند. یادم باشد این مسأله را با رییس زندان در میان بگذارم و او هم سلسله مراتب خود را دنبال کند تا رهبر عَظیم الشّان که دسترسی به ایشان نیز دشوارتر از همیشه شده با «امام زمان» یا خود خدا تماس گرفته، کسب تکلیف کند. تازه این یکسوی پیچ و خم است؛ چون از آن سو «حضرت عزراییل» باید در جریان قرار گرفته و به نوبه ی خود سلسله مراتبی از فرشتگان آسمان های هفتگانه گرفته تا پایان خط بپیماید که «نَکیر و مَنکُر» مانند مسوولین خودمان عَلّاف و بیکار نمانده و بدانند این حکمی تاخیری است. با این همه، پیش خودمان بماند، نمی خواهم در حکمت خدای تعالی، استغفرالله تشکیک کنم؛ ولی من اگر جای قادر مُتَّعال بودم، آن یکسال زندان را تخفیف می دادم و قالِ قَضیّه را می کندم. شیرفهم شدی انشاء الله؟       

ب. الف. بزرگمهر    ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۴

* سه زندانی محبوس در اهواز که از سال ۱۴۰۲ در بازداشت به‌سر می‌برند هر یک به دو بار اعدام و یک‌سال زندان محکوم شده‌اند.

سازمان حقوق بشری کارون ۲۳ تیر ۱۴۰۴ گزارش داد که فرشاد اعتمادی‌فر از اهالی استان کهگیلویه و بویراحمد و مسعود جامعی و علی‌رضا مرداسی، دو شهروند عرب اهل اهواز، ازسوی شعبه‌‌ی یک دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی ادیبی‌مهر، هر یک به دو بار اعدام و یک‌سال زندان محکوم شده‌اند.

براساس دادنامه‌ی صادره، این سه متهم با اتهام‌های سنگینی چون «افساد فی‌الارض»، «عضویت در گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی» و «تبلیغ علیه نظام» مواجه بوده‌اند. با این‌حال، منابع مطلع از نقض جدی اصول دادرسی عادلانه در روند رسیدگی به این پرونده خبر داده‌اند. ازجمله این موارد می‌توان به محرومیت متهمان از حق دسترسی مؤثر به وکیل، اعمال فشارهای امنیتی گسترده، و اخذ اعترافات تحت اجبار و شکنجه اشاره کرد.

در همین پرونده، دو شهروند دیگر به نام‌های سامان حرمت‌نژاد و داوود حرمت‌نژاد به‌ترتیب به ۱۲ و ۱۵ سال زندان محکوم شده‌اند.

براساس این گزارش، هر پنج متهم در سال ۱۴۰۲ بازداشت شده‌اند و از زمان بازداشت تاکنون، در وضعیت نامعلومی از حیث دسترسی به حقوق قانونی و ارتباط با خانواده قرار داشته‌اند.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!