«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مرداد ۲۷, دوشنبه

ما هم به اندازه ی کهکشان ها دوستت داریم

وکیل شریفه محمدی گفته است: «شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور که پیش‌تر حکم اعدام شریفه محمدی را نقض کرده بود، این بار با وجود باقی ماندن همه ابهامات و ایرادات وارده، حکم اعدام را تأیید کرده است.» (برگرفته از «تلگرام»   ۲۵ امرداد ماه ۱۴۰۴)

با خود می گویم چه چشمی از مُشتی ناکس و نابکار می توان داشت که به هیچ چیز پایبند نبوده و خواهر مادر خود الله را هم چنانچه دست شان برسد، خواهند گایید. جایی برای شگفتی هم نیست؛ وختی هوا پس است، شکیبایی پیشه می کنند و زمان آن رسید که  کم تر بیمی برای دست یازیدن به تبهکاری های تازه تر در چشم انداز کوته بینانه شان می بینند، آنچه گفته و پایور (تضمین) کرده اند را پس می گیرند. ماجرای شریفه محمدی و بسیاری دیگر از زندانیان پایدار ایران از زن و مرد و پیر و جوان چنین است. اینک نیز پس از توسری خوردن ها و خوارشدن های بیشمار از سوی «نادان یابو»، لات بی همه چیز «یانکی» و بسیاری دیگر، دوباره خود را کمی بازیافته و گرد و خاک و تُف و مُفِ نشسته بر سر و روی و ریش و پشم شان را تا اندازه ای زدوده و دوباره دور برداشته اند؛ دوره ای بسیار کوتاه و گذرا که کبک تبهکاران دوباره خروس می خواند و بازار کُرکُری خواندن دوباره گرم تر می شود. اَنباره (حافظه) مغزشان به اندازه ای نارسا و چشمان شان چنان کم سو و نزدیک بین است که هر بار همان نابکاری هایی که پادافره شان را چشیده اند، بارها و بارها پی می گیرند.

نمی دانم کدام سردار حسنقلی یا سرلشکر پشمعلی بود که چیزی در این مایه گفته بود:
ما در آن ۱۲ روز بردباری کردیم؛ این بار پایین بالای «عزراییل» را اگر به ما هجمه بیاورد، یکی می کنیم! ... و من با خود می گویم: باش تا ببینی!

یاد سخنان دلنشین شریفه محمدی برایم زنده می شود که در نامه ای از زندان رو به به خانواده و دوستانش از زبان پسرش نوشته بود: «به اندازه ی کهکشان ها دوست تان دارم.»* بومرنگی که کمانه کرده بسوی وی بازمی گردد:
ما هم به اندازه ی کهکشان ها دوستت داریم

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ امرداد ماه ۱۴۰۴

* بنگرید به یادداشتِ «درود بر چنان پدر و مادری که به تو چنین آموختند» در پیوند زیر:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/05/blog-post_30.html 

***

کَبک تبهکاران دوباره خروس می خواند؟

باقری: دکترین دفاعی کشور در جنگ ۱۲ روزه نمره قبولی گرفت

علی باقری فعال اصلاح طلب در استودیوی اتاق خبر ایرنا:

ـ سومین مولفه قابل ذکر، موفقیت دکترین دفاعی و نظامی کشور است البته نمی‌خواهم این موضوع را به صورت مطلق بیان کنم یا نقاط ضعف احتمالی را نادیده بگیرم [نیک می داند که گزافه گویی هم اندازه ای دارد و نباید تا بدانجا پیش برود که خودی ها هم تُفی مرحمت کنند.]

ـ در طول این ۱۲ روز، نقاط ضعفی در حوزه نظامی مشاهده شد که قطعاً مسئولان مربوطه به آنها توجه بیشتری کرده و در دکترین نظامی و دفاعی آینده کشور لحاظ و رفع خواهند کرد

ـ در مجموع نشان داده شد که دکترین دفاعی کشور، که پس از جنگ و با توجه به تجربیات هشت ساله دفاع مقدس شکل گرفته و دهه‌ها پیگیری شده است و دولت‌ها و فرماندهان نظامی ادوار مختلف در تدوین آن نقش اساسی ایفا کرده‌اند، در این جنگ نمره قبولی گرفت. [نمی دانم چرا بار دیگر یاد یکی از ریشخندهای نیشدار جاودانه عُبید زاکانی می افتم که گفته بود:
«مُخَنَّثی در راه مست افتاده بود. كسی بگایید و انگشتری زرین داشت، انگشتری برد. چون بیدار شد، درِ كون خود تَر دید. گفت: امشب بی ما عیش ها كرده ای. چون حال انگشتری معلوم كرد، گفت: بخشش نیز فرموده ای.» خوب بحمدلله زنده ای و نمره ی قبولی نیز گرفته ای! خدایا ما هر چه داریم از صَدَقه ی سر توست.]

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»  تیر ماه ۱۴۰۴

برنام و افزوده های درون [ ] از آنِ جاودانه عُبید زاکانی و من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!