«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مرداد ۳۰, پنجشنبه

چه کسی یا کسانی باید این کار را انجام دهند؟

کارگران، زحمتکشان، آفرینندگان همه گونه فرآوری ها، خلق های ستمدیده ی خرموش گَزیده، دست در دست و با همکاری و همیاری یکدیگر، آنچنان خوب سازمان و سامان یابیم که چون مُشتی یگانه و نیرومند، همه ی این انگل های ریز و درشت را زیر پا لِه کرده، میهن مان را از تکه تکه شدن برهانیم!

ویدئویی آذین شده به پرتورنوشته ای با چنین برنامی است:
گردن این گردن کلفت ها را بشکنید

... و من با خود می اندیشم:
چه کسی یا کسانی باید این کار را انجام دهند؟ چرا خودش را کنار گرفته است؟  آیا بهتر نبود بجای آن می نوشت: گردن این گردن کلفت ها را باید شکاند؟

آنچه در بوم آن آمده نیز نکته ای تازه دربرندارد؛ کم و بیش همه ی مردم آن را می دانند و کارگران و زحمتکشان و تهیدستان آن را بوست و گوشت و حتا استخوان خود دریافته و درمی یابند.

شاید چنین درخواستی رو بسوی دولت یا همانا «کارپردازی خیمه و خرگاه نظام» در میان نهاده شده و از بیکاره ترین و پوشالی ترین بخش رژیمی پوسیده و رو به نابودی که هموندان «چوخ بختیارِ» آن از بخت بدست آمده برای رهسپاری های مفت و رایگان به همایش ها و نمایش های گوناگون بیش ترین بهره را می جویند، چشم انجام شکاندن گردنِ گردن کلفت هایی را دارد که خود و هموندان یکی از دیگری پفیوزتر آن، همانگونه که آن "گردن کلفت" در همین ویدئو بر زبان رانده، پادوها و شیتیلی بگیران شان هستند؟

آیا جز آن است که چنان کاری کارستان تنها و تنها باید بدست توده ی کار و رنج انجام پذیرد؟ آنهم در بازه ای از زمان که برای انجام آن همچنان وخت برجای مانده و دست بیگانگان برهبری کشورهای امپریالیستی و شغال های ریز و درشت دنباله روی شان هنوز از انجام چنین کاری که فروپاشی ایران زمین و گسستن پیوندهای تاریخی خلق های آن را در پی خواهد داشت، کوتاه است؟ بدین سان، آیا بهتر نیست به کسانی که از توان انجام چنان کاری کارستان برخوردارند، روی آورده و روشن و رُک و پوست کنده بگوییم و بنویسیم:
کارگران، زحمتکشان، آفرینندگان همه گونه فرآوری ها، خلق های ستمدیده ی خرموش گَزیده، دست در دست و با همکاری و همیاری یکدیگر، آنچنان خوب سازمان و سامان یابیم که چون مُشتی یگانه و نیرومند، همه ی این انگل های ریز و درشت را زیر پا لِه کرده، میهن مان را از تکه تکه شدن برهانیم؟

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ امرداد ماه ۱۴۰۴

ویدئوی پیوست: چه کسی یا کسانی باید این کار را انجام دهند؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!