«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مهر ۷, دوشنبه

آینده‌ی کشور را نمی‌توان با نابرابری ساخت

این تنها شکافی طبقاتی نیست؛ بمبی است که دیر یا زود می ترکد

این روزها کافی است مسیرت را از شمال به جنوب شهر [تهران] عوض کنی تا حقیقت تلخ آموزش را ببینی. در یک سمت، مدرسه‌هایی با کلاس‌های هوشمند، لپ‌تاپ و اینترنت پرسرعت؛ در سمت دیگر، مدرسه‌هایی که هنوز با بخاری نفتی و نیمکت‌های شکسته دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این اسمش آموزش نیست، این اسمش تقسیم ناعادلانه آینده است.

معلم در مناطق محروم، هر روز باید چشم در چشم دانش‌آموزی بدوزد که می‌پرسد: «چرا ما نداریم؟» و پاسخی برایش ندارد. این درد فقط کمبود امکانات نیست، این دردِ خرد شدن عزت معلم و امید کودک است.

وقتی فناوری و امکانات آموزشی فقط سهم گروهی خاص از جامعه باشد، ما در حال پرورش دو نسل متفاوتیم: نسلی که آینده را در دست می‌گیرد و نسلی که آینده از همان ابتدا از او گرفته می‌شود.

این فاصله، فقط شکاف طبقاتی نیست؛ این یک بمب اجتماعی است که دیر یا زود همه را درگیر می‌کند. و فرهنگیان خوب می‌دانند که ادامه‌ی این مسیر یعنی قربانی کردن عدالت، برابری و حتی امنیت جامعه.

آینده‌ی کشور را نمی‌توان با تبعیض ساخت. یا همه‌ی کودکان حق آموزش برابر دارند، یا هیچ شعاری ارزش تکرار ندارد.

دنیا عباسی / آموزگار

برگرفته از «تلگرام»   ششم مهر ماه ۱۴۰۴(برنام و زیربرنام را از بومِ نوشته برگرفته و دستکاری نموده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

پی افزوده:

آماج خرموش های فرمانروا بر ایران از سال ها پیش همین بوده که نمودی از آن را بانوی آموزگار با توانمندی* و بی هیچ پرگویی نشان داده است:
ساخت و پرداخت ارواح مَشک شان: نخبگان یا همانا خرموش زادگان در برابر بی آیندگانی که تنها بدرد سرکوبگری و بگاه بایسته گوشتِ دَم توپ شدن می خورند؛ گرچه در هر دو باره کور خوانده اند:
نه این بی آیندگان که شماری از آن ها از تنگدستی و نداری، ناگزیر به گرفتن چوبدست و اینا برای سرکوب توده های مردم بجان آمده، شده و می شوند به گوشتِ دَم توپ شدن تن داده و بگاه بایسته چوب و گرزشان را بسر پرورندگان شان خواهند کوبید و نه آن حرموش زادگانِ نُخبه در پرخوری و اینا در سرزمین زادگاه شان بند شده، گاه برای همیشه به «ینگه دنیا» می کوچند که این یکی پدیده را بروشنی گواهیم و یاوه گویی ها و دان پاشیدن های ملیجک چاچولباز نظام نیز نتوانسته و نخواهد توانست جلوی کوچ گسترده شان  را بگیرد.

ب. الف. بزرگمهر   هفتم مهر ماه ۱۴۰۴

* امیدوارم این بانوی توانمند، هر چه بیش تر به پارسی نویسی  روی آورد که این یک نیز به نوبه ی خود، جُستاری برجسته است و در آینده برجسته تر نیز خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!