«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مهر ۱, سه‌شنبه

هر وخت توانستی برای این مردم کاری انجام بدهی با گردن افراشته اینجا و آنجا برو ...

می شنوی ملیجک؟ آن ارواح مَشکش: «رهبر مُعَظَّمِ» پناه برده به «موشگاه» را که نمی توان یافت و اگر بتوان یافت نیز پاسخی جز آنکه من به ریز و شپش چالش ها کاری ندارم، نخواهی شنید. هر وخت توانستی برای این مردم کاری انجام بدهی و «ما می توانیم ...» را سبز کردی با گردن افراشته اینجا و آنجا برو و به پیروی از همان دَبَنگ الدنگ برای دیگر ملت ها نسخه های گره گشا بپیچ و از خود در کن!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   یکم مهر ماه ۱۴۰۴

ویدئوی پیوست:  هر وخت توانستی برای این مردم کاری انجام بدهی با گردن افراشته اینجا و آنجا برو



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!