«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مهر ۳۰, چهارشنبه

یا چیزی تازه و راهنما بگو یا اگر چیزی در چنته نداری، زبان بدهان بگیر و خاموش باش

یک گوشزد کوتاه به هَخای ارواح مشکش: «اختساددان»:
وختی چیزهایی می نویسی یا می گویی که کم و بیش همه از آن آگاهند و نکته ای تازه دربرندارد، کم کم یاوه گویی از آب درمی آید؛ و وختی که از جای دیگر برداشت کرده یا به گوشَت خورده و آن را بازمی گویی، قرقره کردن سخن دیگران و گونه ای دزدی ادب و اندیشه است. این که با چه آماج یا آماج هایی از آن میان، در این باره نشان دادن همدردی با توده ی مردم ستمدیده پا به میدان می نهی نیز به نوبه ی خود برجسته است که به آن نپرداخته ام. یا چیزی تازه و راهنما بگو که آبی برای دیگران گرم کند، یا اگر چیزی در چنته نداری، زبان بدهان بگیر و خاموش باش.

ب. الف. بزرگمهر  ٣٠ مهر ماه ١۴٠۴

حسین راغفر، اقتصاددان:
یک گروه در جامعه درآمد‌های آنچنانی، زندگی‌های لوکس و خانه‌های چند صد هزار میلیاردی دارند که هیچ احساسی نسبت به طبقات پایین، محروم و قربانیان این نظام اقتصادی ندارند. مسئله آنان این است که چگونه از این وضعیت به نفع خود و فرزندانشان بهره گیرند؛ طبقات محروم در آتش تورمی می‌سوزند که طبقه برخوردار می‌سازد.

این نظام قدرت است که با تصمیماتی که می‌گیرد، منابع را میان طبقات درون و خارج از قدرت توزیع می‌کند. مسئول این نابرابری‌ها تصمیماتی است که در نظام سیاسی کشور گرفته می‌شود که به این منجر می‌شود که تعداد زیادی از افراد در جامعه دچار نابرابری شوند.| اقتصاد ۲۴

برگرفته از «تلگرام» ٣٠ مهر ماه ١۴٠۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!