ماهی به آب گفت: بی تو می میرم.
آب خواست ماهی را بیازماید. گفت: می روم و به سخنانت می اندیشم.
رفت و زود برگشت؛ ولی ماهی مرده بود.
هیچگاه با نبودنت کسی رو نیازما!
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
نه جانم! آب سر جایش بود و جایی نرفته بود؛ جایی نداشت که برود. توی همان گودی که بود، بود. این ماهی بود که رفت رای بدهد؛ هنگام برگشتن بود که دریافت چه کلاه گشادی سرش رفته؛ ولی دیگر کار از کار گذشته بود. از شرم همانجا افتاد و مُرد.
شگفتا این مردم تا چه اندازه دروغگو شده و داستان های کودکان را هم سر و ته می کنند!
ب. الف. بزرگمهر یکم امرداد ماه ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر