«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ مرداد ۲۸, پنجشنبه

از برخورد نادانشورانه با رویدادهای افغانستان بپرهیزیم

این گفته۱ نشان می دهد که امپریالیست های «یانکی» یا در برآوردهای خود، کم و بیش چون سایر باره های رخ داده تاکنون در اینجا و آنجای جهان، نیروی سترگ توده های مردم افغانستان برای سرنگونی رژیمی پوشالی را دستِ کم گرفته بودند و یا بهانه ای برای شیوه ی کارکرد تبهکارانه ی خود که هرج و مرج بسیار و خونریزیِ بیش تری در «گهواره ی آریانا» و سرزمین پاره تن ما ایرانیان دامن زد، می تراشند تا پاسخی رویهمرفته جفت و جور به توده های مردم کشور خود و جهان داده باشند؛ زیرا آن ها درباره ی اندازه ی نیرو و توان مزدوران دست پرورده ی گوش بفرمانِ خودشان: «طالبان» به اندازه ای بسنده آگاهی داشته و دارند؛ مزدورانی سازمان یافته و خوب پروار شده با سرمایه های هنگفت عربستان زیر چکمه ی خاندان تبهکار سعودی و پشتیبانی های همه ی سویه ی پاکستان که امپریالیست های «یانکی» به یاری آن ها و به بهانه ی دست درازی ناروای «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در چالش های درونی افغانستان، توانستند بر بنیاد ترازِ هازمانی ـ اقتصادی آن کشور۲ و ایستارهایِ فرهنگیِ سخت آغشته به دین و آیین های وامانده ی اسلام، جنبشِ پیوسته فراگیرتر توده های مردم آن کشور در رویارویی با دست درازی های بیگانه را سمت و سویی تازه داده بسوی نیروی چپ رویهمرفته ندانمکار فرمانروا و پشتیبانان کمونیست آن کیش دهند. بدین سان، مزدوران تبهکار «طالبان» در دستیابی به سرکردگیِ چنان جنبشی بگونه ای برجسته، دهگانی تا اندازه ای کامیاب شدند. امپریالیست های «یانکی»، درست به شَوَندِ همین جنبش نیرومند توده ای ـ دهگانی در آن کشور به چنان برابرنِهِشی (برابرنهش = «اپوزیسیون») دروغین، ، افزون بر رژیم پوشالی و دست نشانده ی آنجا نیاز داشتند. به این سخن باریک و پاکیزه (نکته) که از دیدِ من، جُستاری برجسته در برخورد دانشورانه به رخدادهای افغانستان است، در اینجا بیش تر نمی پردازم.۳

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ امرداد ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

۱ ـ «نه من و نه دیگران هیچ چیز ندیدیم که نشان دهد این ارتش و این دولت [دولت پوشالی افغانستان] در یازده روز سرنگون خواهد شد (سقوط خواهد کرد).» از گفته های «مارک میلی»، مِهتَر ستاد همبسته (مشترک) ارتش «یانکی» ها در نشستی رسانه ای (۲۷ امرداد ماه ۱۴۰۰)، برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۲۸ امرداد ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] و ( ) نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ تا آنجا که می دانم نزدیک به ۷۰⸓ بافت روستایی با نارسایی ها و کژدیسگی های فراوان اقتصادی از آن میان، وابستگی به کشت خشخاش

۳ ـ ماهیت سیاست امپریالیست ها برهبری «یانکی»ها در افغانستان، بویژه در زمینه ی سیاست های راهبردی (تاکتیکی)، نزدیکی و همسویی بسیاری با ماهیت آنچه در کشورمان تاکنون رخ داده، دارد. شناخت این ماهیت و چند و چون آن، برای دریافت ژرف تر از پدیده هایی که گاه برونزدهایی گول زننده از خود به نمایش می نهند و نلغزیدن بر پوسته ی پدیده ها از برجستگی ویژه ای در شیوه ی نگرش و چگونگی برخورد بر بنیاد «سوسیالیسم دانشورانه» به چالش های سیاسی و اجتماعی افغانستان، ایران و سایر کشورهای منطقه برخوردار است.

برگرفته از نوشتار «نگرش و برخوردی کژ و کوله به چالش های افغانستان و جهان»  ب. الف. بزرگمهر    ۱۳ بهمن ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/02/blog-post.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!