«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ آذر ۱۶, یکشنبه

بهترین راهکار گره گشا

می بینی کیر خر بی پدر مادر؟ پَرتورِ (تصویر) تنه ی یکی از درختان بریده شده ی «نیشکر هفت تپه» نیست که به خداوند بیشرم و آبروی آن که انشاء الله هر دو با هم زیر گلِ بروید، خدا قوت بگویی؛ «لوله ی آب آشامیدنی نظام اسلامی»* در اهواز است که بسان مغز خودت، انباشته از گل و لای نهشته و سخت شده است. اگر آن لوله ی آب آشامیدنی که بی هیچ گمان و گفتگو نمونه هایی همانندِ آن در بسیاری از شهرهای ایران یافت می شود را می شد لایروبی کرد، برای مغز گچ و آهک و اینا گرفته ی تو هم راهکاری پیدا می شد؛ ولی نمی شود. بنابراین، بهترین راهکار گره گشا یافتن جایگزینی درخور برای هر دو و لوله کردنِ نظام پوشالی سگ مذهب به هرچه نابدترتان است.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۹

* زمانی کمابیش دراز، عبارتی خوارکننده ی تاریخ و فرهنگ و نیز خلق های ایران، سرِ زبان میوه چینان انقلاب بهمن ۵۷ افتاده بود که چپ و راست آن را همه جا بکار می بردند و شاید هنوز بر سر زبان مشتی آخوند نادان تر از نادان است: «ایران اسلامی»! بر بنیاد چنین عبارت سخت کودنواری، هر چه در این سرزمین بوده و هست از زیر خاکی گرفته تا جانداران دوپا و چهارپا و خزنده و جونده ی روی خاک، اگر تا آن هنگام هم اسلامی نبوده اند از زمان روی کار آمدن گلّه ی دزدان اسلام پیشه بر سر کار، اسلامی شده اند. به این ترتیب، حتا می توان گفت و نوشت: «ارمنی اسلامی»؛ گورِخر که جای خود دارد.

برگرفته از یادداشتِ «می آمدید از این حقیر استفتاء می کردید ...» ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/10/blog-post_53.html

زیرنویس تصویر:

این نه تصویر تنه ی یک درخت که لوله ی آب آشامیدنی اهواز است

برگرفته از «تلگرام»   ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!