صفحات

۱۴۰۱ تیر ۸, چهارشنبه

یا این سو یا آن سو! میان این دو بمانی از هر دو سو کتک خواهی خورد

می خواستی سهمی چرب و نرم تر از خداوندمان بستانی که ستاندی. همه ی بامبول بازی ها و مخالف خوانی هایت با هموند شدن سوئد و فنلاند به بهانه ی «گولن» و آن چند پناهنده ی کُرد هم برای همین بود.* اینک، لب تُرش کردنت برای چیست؟ وجدانت درد گرفته یا می خواهی نشان دهی که بزور زیر بار رفته ای؟ یا شاید باز هم چیزهای بیش تری می خواهی؟! به هر رو، می دانی که گربه رقصانی نمی تواند برای همیشه پایدار بماند؛ یا این سو یا آن سو! میان این دو بمانی از هر دو سو کتک خواهی خورد. گفتم که بدانی.

از زبان «جنابِ کوه اَن»:  ب. الف. بزرگمهر   هشتم تیر ماه ۱۴۰۱

* «سائولی نینیستو»، مِهتَر جمهور فنلاند، دیروز پس از دیدار با «رجب تپّه اَندوغان»، همتای ترک خود و «ماگدالنا اندرسون»، نخست وزیر سوئد به آگاهی رساند که ترکیه از فراخوانده شدنِ  فنلاند و سوئد به «ناتو» در دور همیِ آینده ی این باهماد در اسپانیا پشتیبانی خواهد کرد.

در این دور همیِ که با پشتیبانیِ «جنابِ کوه اَن»: «ینس استولتنبرگ»، پبشکار فرمانده ی رزمی «یانکی» ها در «ناتو» برگزار شد، سه کشور «یادداشت هم اندیشی» دستینه کردند. «رجب تپّه اَندوغان»، پس از آن در بیانیه ای به آگاهی رساند که: «ترکیه [بخوان: رژیم فاشیستی فرمانروا بر آن کشور!] به آنچه می خواست، دست یافت.»

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی»  هفتم تیر ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)

لبخند بزن پسر! زورکی هم شده، این کار را بکن ...

لبخند بزن پسر! زورکی هم شده، این کار را بکن تا پوتین ببیند که خسته نشده ای؛ حتا تا واپسین روزها که چندان دور نیست، لبخند بزن؛ یادگار خوبی خواهد بود.

ب. الف. بزرگمهر    هشتم تیر ماه ۱۴۰۱



گروهِ ورشکستگان به تقصیر

ببینم همه هستند؟ کسی گم و گور نشده؟ آنور را دیدم؛ از هم ولایتی هیتلرنژادمان و منگول ژاپنی و مردک خُل و چِل و مستر پرزیدنت پابگور همگی هستند. اینورم روباه دودوزه بازِ فرانسوی و آن ژیگولوی جنده باز کانادایی که بیخودی پایش اینجا باز شده هم هستند؛ آن نَرّه خرِ شورای خودمان و آن ایتالیاییِ بی بو و خاصیّت هم هست. خودم را داشت یادم می رفت که اینجا میزبانیم.

از زبان «اولاغ شُل»:  ب. الف. بزرگمهر   هشتم تیر ماه ۱۴۰۱

زیرنویس پرتور:
پرتورِ یادگاری سیاست بازانِ «گروه هفت» در نشست آلمان



۱۴۰۱ تیر ۷, سه‌شنبه

برجسته ترین رهاوردِ دستبرد زیرکانه ی «یانکی» ها در روندهای سیاسی و اجتماعی ایران ـ بازپخشش

یک یادداشت بایسته

نوشتار زیر که جُستار آن، دنباله ی یادداشتم به نام «بازی از پیش برنامه ریزی شده ی ՛یانکی՝ ها برای کژدیسه نمودن جنبش رو به گسترش توده های مردم عراق» است، پانزدهم دی ماه گذشته کمابیش  آماده بود؛ ولی به شَوَندهای گوناگون از آن میان، رخدادهای ناگوار ایران و پیرامون آن و نیز خیزش یکباره ی بیماری که فشار خون بالا نیز بر آن افزوده شده، نیمه کاره بر جای ماند. دیشب و امروز بخت پرداختن چند باره به آن را یافتم؛ واپسین بند برجای مانده را افزودم؛ برخی پیش نویس هایی که درباره ی انتشارشان دودل بودم را در پی نوشت گنجاندم و همه ی آن را اندکی ویرایش شیوانگارانه نمودم.

ب. الف. بزرگمهر   ششم بهمن ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/01/blog-post_741.html 

***

درست چند روز پیش از به موشک بستنِ خودروهای مردک گمان برانگیزی به نام قاسم سلیمانی و شماری از همراهانش از آن میان، تنی چند از گروهبندیِ ساخته و پرداخته از سوی خرموش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان که آن را از همان نخست «حشره شعبی» نامیدم،  در یادداشتی کوتاه و شتابزده، نوشته بودم:
«... از دید من که ناچارم در اینجا کوتاه و اشاره وار به آن بپردازم، ماجرای آغاز شده با یورش موشکی به پایگاه های عراقی که در آن، نیروهای՛یانکی՝ نیز جای گرفته اند و انجام آن ها که بر دوش گروهک های وابسته به گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان نهاده شده، با نادیده گرفتن چند و چون و پرداختن به ریز و شپش آن که بگمانم از کم ترین برجستگی برخوردار است، بازی از پیش برنامه ریزی شده ی امپریالیست های ՛یانکی՝ است که از آن میان با همدستی نوکرپیشگان و سگ های زنجیریِ خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان، پی گرفته شده و می شود. برجسته ترین آماج این برنامه، کژدیسه نمودن جنبش خیز برداشته ی توده های بجان آمده ی مردم عراق است که با همه ی ددمنشی بکار رفته، تاکنون نتوانسته اند آن را سرکوب نمایند و گام بگام از توان فراروییدن به انقلابی دامنه دار برخوردار می شود؛ بگونه ای که همه ی امپریالیست ها و رژیم های واپسگرای منطقه را نگران نموده است. لبه ای از این برنامه ریزی که در آن بر خریّت پیش تر بارها آزموده شده ی خرموش های تبهکار و ایران بربادده نیز حسابی جداگانه بازنموده اند، پیوند زدن کژدیسگی یاد شده در بالا با آغاز یورش ՛یانکی՝ ها به ایران به عنوان یکی از سناریوهای هنوز پیش بینی ناپذیر است؛ یورشی از دید من، نه چندان پردامنه (دستکم در بازه ی زمانی کنونی) با آماج سرکوب بخشی از بازوی واپسگرا و تاریک اندیش خرموش ها و به فرمانبرداری بیش تر واداشتن شان که درباره ی چگونگی آن و اینکه تا چه اندازه شدنی است یا نه، اینک نشانه های اندکی در دست دارم.»۱ 

این یادداشت، در پی همراه شد با هارت و پورت ها و ترساندن های بگونه ای چشمگیر فزاینده ی لات بی همه چیز «یانکی» و وزیر امور بیرونیِ چون خود وی، خوک سرشتش در دَم و دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها از یکسو و برخورد برآشفته، ترس آلود و گریز به جلوی «کیر خر نظام» از سوی دیگر که همچنین به "هنرِ" اندرزگویی به "دشمن" نیز آراسته بود:
«رییس جمهور امریکا در مطلبی گفته، ما این مسائل را از چشم ایران می‌بینم و به آن پاسخ خواهیم داد؛ اما باید به آنها گفت، اولاً غلط می‌کنید؛ زیرا این موضوع ربطی به ایران ندارد. ثانیاً باید منطقی باشید و بفهمید که علت اصلی این قضایا چیست. البته آن ها منطقی نیستند.»۲ ... و آن ها بخوبی می دانند که «حشره شعبی» از کجا آب می خورد؛ تنها، "منطق" شان با "منطق" «کیر خر نظام» و «نظام کیر خری» از جداگانگی های برجسته ای برخوردار است: بسانِ "منطق" گربه که با  "منطق" موش، نه از یک گونه است و نه همراستا با آن!

پس از آن، نوبت پاسخ دوم «یانکی» ها فرارسید۳ که ناساز با (برخلافِ) بزرگنمایی های انبوه رسانه های امپریالیستی،۴ برجسته ترین رهاوردش، نه کشته شدن آن «شهید کیر خر» و همراهانش که دامن زدن به ملی گرایی لگام گسیخته از آن میان با مایه هایی رویهمرفته پررنگ از کیش و آیین های اسلامی در ایران (و نیز عراق) بود.

دستگاه دیوانسالاری امپریالیست های «یانکی» با دستبردی زیرکانه در روندهای سیاسی و اجتماعی ایرانِ پرآشوب به خرموش های اسلام پیشه کمک نمود تا از پرخاش های گسترده و فراگیر توده های مردم ایران بگونه ای گذرا هم شده، رهایی یابند و گونه هایی از «ملی گرایی» زیر پوشش اسلام پناهی را جایگزین روندی ریشه گرفته از پیکار طبقاتی و رو به گسترش توده های کار و رنج نمایند. با این دستکاری در روندهای سیاسی و اجتماعی ایران و بازتاب آن در جنبش رو به گسترش توده ای در عراق، امپریالیست ها در نشانه گیری و شکافتنِ «پیشانیِ نبرد توده های مردم»۵ در هر دو کشور، کامیاب بودند و توانستند از فشار خردکننده ی جنبش رویهمرفته بهتر سازمان یافته در آن کشور (در سنجش با ایران) نیز بکاهند؛ گرچه به شَوَندهای گوناگون، در کژدیسه نمودن آن و برانگیختن سُهش ملی گرایانه بر بنیاد کیش و آیین های اسلام در آنجا چون ایران، آنچنان کامیاب نبودند.

امپریالیست ها در بازه ای کوتاه از تاریخ، شاید همچنان بتوانند با دستکاری در روندهای اجتماعی ـ اقتصادی «کشورهای پیرامونی» که رفته رفته، دامن کشورهای دیگری از آن میان بویژه کشورهای جنوبی اروپا را نیز می گیرد، روند انقلابی گسترش یابنده در همه جای جهان را هر بار با چالش روبرو نموده، کاهش، کژدیسگی، پراکندگی و دیرکرد آن را در اینجا و آنجا رقم بزنند؛ ولی به این شَوَندِ از چندی پیش، آشکارتر از گذشته ای دورتر که نتوانسته اند ـ و در آینده نیز نخواهند توانست ـ الگویی حتا در پایین ترین ترازِ بهبود اقتصادی ـ اجتماعی (رِفُرم) برای گره گشایی چالش های هر دم فزاینده و در هم گره خورده ی توده های مردم جهان در چارچوب سامانه ی سرمایه داری پیشنهاد کنند به نظامیگری لگام گسیخته و سرکوب گسترده تر و آشکارتر از پیشِ توده های بجان آمده در همه جا بی پرده پوشی هایی زیر نام «دمکراسی»، «آزادی» و «هوده ی آدمی» («حقوق بشر») روی می آورند: روند و گرایشی ناگزیر از دیدگاه تاریخی ـ طبقاتی که کلاسیک های «سوسیالیسم دانشورانه»: «الف لام میم» بویژه فرزانه ی تیزبین انقلابی: «و. ای. لنین»، آن را پیش بینی نموده بودند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   ششم بهمن ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/01/blog-post_741.html

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از یادداشت «بازی از پیش برنامه ریزی شده ی «یانکی» ها برای کژدیسه نمودن جنبش رو به گسترش توده های مردم عراق» ب. الف. بزرگمهر   دهم دی ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/12/blog-post_453.html

۲ ـ برگرفته از گزارش «کشور را به سمت جنگ نمی‌بریم اما در مقابل تحمیل با قدرت می‌ایستیم»، تارنگاشتِ «وزارت خبرچینی بسود یانکی ها در ایران»  ۱۱ دی ماه ۱۳۹۸

۳ ـ پیش از آن با بمباران سنگین یکی دو پایگاه «حشره شعبی» در عراق و کشته شدن شماری نه چندان کم از نیروهای مزدورِ و هم اکنون گوش بفرمانِ «گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان»، آن گروهبندی انباشته از «لُمپن پرولتاریا»ی گردآوری شده با هزینه های سنگین پرداخت شده از جیب مردم تهیدست شده ی ایران را گوشمالی سختی داده بودند.

۴ ـ رویدادهای پرخاش آمیز توده های مردم عراق، ناگهان از خبرهای رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی پر کشید و جای آن را شمار بسیاری از خبرها و برآوردهای آبکی از مُشتی بی سر و پای جان ننه شان «تحلیلگر» که هِر را از بِر بازنمی شناسند و همراه با دله دزدی از روی دست دیگران یاوه می نویسند، پر نمود؛ یکی از این باره ها که ناگزیر به یادآوری یا باریک تر بگویم، گوشزد آن هستم، ربوده شدن هسته ی یادداشت کوتاه و فشرده ام (یادآوری شده در پی نوشت شماره یکم همین نوشتار) از سوی چپ نمایی کم مایه از دیدگاه سیاسی و از آن کم مایه تر در زمینه ی «سوسیالیسم دانشورانه» است که به "هنر" دله دزدی از نوشته های دیگران و جا زدن آن ها به نام خود نیز آراسته است و پنج روز، بیش تر بدرازا نکشید؛ گرچه، تنها این چپ نمای باندباز، پرچانه و هرزه گو نیست که به چنین نابکاری دست می یازد. از چپ و راست به نوشتارهایم دستبرد می زنند و من که بختی بسنده، حتا برای پیگیری نوشته های نیمه کاره برجای مانده ی خودم نمی یابم، گاه گداری الله بختکی به یکی از چنین نوشته هایی برمی خورم و بیش تر با پوزخند از کنارشان می گذرم یا دستِ بالا، یادداشتی کوتاه برای تارنگاشتی که آن را درج نموده، می فرستم که بدانند با چه کسانی سر و کار دارند؛ گرچه، نیک می دانم که در بیش تر باره ها خودی هستند؛ و  «خودی» در چنان تارنگاشت هایی، اگر اندکی به زبان بازی و "هنرهای نفیسه" ای چون دزدی ادب و اندیشه آراسته باشند یا از آن بهتر ترازبندی کار و کوشش دیگران را در کالبد نوشتاری آموخته باشند با هر گونه فرنامِ خوش آهنگی از ساده ترین شان: «نویسنده» گرفته تا «نظریه پرداز» آذین داده می شوند؛ خرچُسنه هایی که هر گاه به نام شان با اینگونه فرنام ها برمی خورم، ناخودآگاه با خود می گویم: «مانیکوریست» و «پدیکوریست» را هم می نوشتید تا آذین بندی به فرازی درخور دست یابد و مادرمرده ها کم نیاورند.  شیوه های کارشان هم گوناگون است؛ برخی که خرمردِ رندترند، گاه یکی دو ماهی شکیبایی بخرج می دهند و اندیشه ی ربوده شده را در هزار لا می پیچند تا انگ دزد بر پیشانی شان نخورد؛ برخی ناشی ترند؛ بسان نمونه ای که نزدیک به یکسال پیش، کسی به نام «آرش ب.» هسته ی بنیادین دو نوشتارم را با یکدیگر آمیخته و نوشتاری تازه به نام خویش در تارنگاشت چپ نما و گمان برانگیز «اخبار .وز» درج نموده بود؛ نوشتاری که با بَه بَه و چَه چَه شماری از آن میان، تنی چند از سنگواره های آن باشگاه سیاسی نیز روبرو شده بود و خنده ام را برانگیخت. به همین شَوَند، در تارنگاشتم از همان سال های نخست آن، یادداشت طنزآمیز و گزنده ی زیر را درج کرده ام:
«برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید! از ՛دزدان ارجمند اندیشه و ادب՝ نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!» با این همه، بسیاری از آن ها که این هرزه گوی پرچانه را نیز دربرمی گیرد، «گل را با گلدان یکجا می ربایند» و با شماری آویزه و منگوله بر آن، برای نمایش در ویترین خود جای می دهند و همان درونمایه را با مشتی هرزه گویی های بی هیچ آرش و مانشی، آمیخته به «توتولوژی» در گفتگوهای رسانه ای خرج می کنند. با این همه، یک جداگانگی بزرگ همواره بر جای می ماند و خواننده با اندک چستجوی اینترنتی به یاری «گوگل» که دزدان ادب و اندیشه بویژه به آن سخت دلبسته و وابسته اند، می تواند درست یا نادرستِ آن را با اندک تیزبینی بازشناسد:
جداگانگی میان کاری نوآورانه، اندیشه ای نو یا دیدن پدیده ای کهنه از گوشه چشمی تازه و بویژه همراه با پیش بینی در زمینه های سیاسی با رونوشت برداری هایی در بیش تر باره ها پس از رخداد این یا آن پدیده که گاه بیش از بازگوییِ کار نوآورانه ی دیگری که دیگر نو نیست را دربرندارند. به هر رو، یادداشت کوتاه و فشرده ی اشاره شده در پی نوشت شماره یکم، دربردارنده ی یک بازشناخت (کشف): «بازی از پیش برنامه ریزی شده ی امپریالیست های ՛یانکی՝ با همدستی گروهک های وابسته به گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان برای کژدیسه نمودن جنبش خیز برداشته ی توده های بجان آمده ی مردم عراق» و یک پیش بینی: «پیوند زدن کژدیسگی یاد شده در بالا با آغاز یورش ՛یانکی՝ ها به ایران به عنوان یکی از سناریوهای هنوز پیش بینی ناپذیر و یورشی با آماج سرکوب بخشی از بازوی واپسگرا و تاریک اندیش خرموش ها و به فرمانبرداری بیش تر واداشتن شان» بود. این پیش بینی بر بنیاد سُهشی برخاسته از منطق رخدادهای آن روزها و فریبکاری هایی باریک بینانه لاپوشانی شده در آوازه گری های رسانه های امپریالیستی، نشان می داد که برنامه ای فریبنده و گمراه کننده برای به جنگ کشاندن «سپاه پاسداران» و سرکوب «نه چندان پردامنه ی ... بازوی واپسگرا و تاریک اندیش خرموش ها» در راه است که چوب آن را توده های مردم ستمدیده ایران خواهند خورد؛ درباره ی چگونگی و چند و چون آن نیز نمی توانستم بیش از آنچه بگونه ای کلی و دربرگیرنده هشدار دادم، چیزی بنویسم:
«لبه ای از این برنامه ریزی که در آن بر خریّت پیش تر بارها آزموده شده ی خرموش های تبهکار و ایران بربادده نیز حسابی جداگانه بازنموده اند ...»

چپ نمای هرزه گو و پرچانه، هم این پیش بینی و هم آن بازشناخت ریز شده در چارچوب راهبردی (تاکتیکی) را خوراکی دندانگیر یافت؛ آن را ربود و همراه با هرزه گویی هایی از این در و آن در خایید. خوب! چه باید گفت؟ آن هم در چنین روز و روزگاری سخت ناگوار برای توده های مردم ایران، پرداختن به چنین جستارهایی را در بنیاد خود، کاری ناروا می دانم و نمی خواستم این ها را بنویسم؛ ولی از سوی دیگر، نمی توانستم به آن نپردازم؛ به همین شَوَند آن را در پانوشت آورده و دانسته، نه به نام این چپ نمای یک چشم که گروه چپ نمایان کور، وی را به پادشاهی خویش برگزیده اند، اشاره می کنم و نه از نوشته اش، نمونه ای برای ردگیری و شناختنش می آورم؛ تنها این سخن باریک و پاکیزه را یادآور می شوم که چنانچه در باره ای کهنه تر از چنین دله دزدی هایی از سوی همپالکی های پشتک واروزن آن جریان وامانده به پاس نامی تاریخی با گل های جاودانه ی آن و خوش بینی آن هنگام برای بهبود سیاست شان، «خرسندی با لبخندی تلخ»، شدنی از آب در آمد، برای چنین باره هایی، هیچگونه خرسندی در کار نخواهد بود و اگر باری دیگر به نمونه ای از چنین کارِ زشتی از این کلّه گاومیشی پرچانه بربخورم، آبرویش را بی هیچ چشم پوشی بگونه ای گواهمند خواهم برد.

۵ ـ «دوستان ما با کاری که انجام دادند، پیشانیِ نبرد توده های مردم ایران با رژیم تبهکارشان را نیز نشانه گرفته و آن را شکافتند. به میدان آمدن گسترده ی مردم در اهواز برای بدرود گفتن با نظامی از دست رفته ی رژیم شان را دیدی؟ این ها همان مردمی هستند که دو سه ماه پیش برای رویارویی با همین رژیم به خیابان ها ریخته بودند. تا اینجای کار، این یک کامیابی برای ترامپ و دار و دسته اش و زمینه ای درخور برای آغاز چنگ اندازی به ایران است ...»

برگرفته از یادداشت «ما نمی توانیم تماشاگر بمانیم ...» ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ دی ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/01/blog-post_6.html

از کجا برای تان بگویم؟

از کجا برای تان بگویم؟* از فروکاستی اختسادی هر دم فزاینده و روز و روزگار تیره ترِ پیش رو که هیچ راه گره گشایی برای آن نمی یابیم؟ از آن غول بی شاخ و دُمِ خودمان که هر روز شماری مزدور خود را به میدان می فرستد تا آشوب بپا کنند و برگزیده شدن مان به ریاست جمهوری را به چالش بکشند؟ از این دور همی های بیهوده و خسته کننده با شماری کودن و هرزه و از همه بدتر آن کُسخل میرزای آبزیرکاه که همه چیز را به شوخی می گیرد و درنمی یابد در لبه ی پرتگاه ایستاده ایم؟ یا شاید از دسته گل های روی آب آمده ی گُه پسرِ جنده بازمان در اوکراین که هم خرج های گزافی روی دوش مان نهاده و هم آبروی مان را در رسانه ها برده است؟! نه، بهتر است چیزی نگویم و چشم براهِ دیدنِ دوباره ی همین ها در دورِ همیِ برنامه ریزی شده در اسپانیا باشم.

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   هفتم تیر ماه ۱۴۰۱

* «جو بایدن»، مِهتَر‌جمهور «یانکی» ها در نشستِ پایانیِ (امروز) سران «گروه ۷» در آلمان سخنرانی برنامه ریزی شده ی خود را به انجام نرساند. «کاخ سپید» [بخوان: «کاخ روسیاه»] گفت، آب و هوای بد، مِهتَر‌جمهور را ناگزیر به دگر نمودن برنامه های خود کرده است. بنا بر آن بود که وی پیش از رهسپاری به «مادرید» (اسپانیا) با بالگرد به «مونیخ» (آلمان) برود؛ ولی به شَوَندِ نگرانی از هوای مِه آلود و گمانه ی تُندَر و آذرخش (رعد و برق) در نزدیکیِ آنجا از واپسین بخشِ برنامه اش چشم پوشید و بجای آن با یک موتورسیکلت به مادرید رفت تا دوباره با برخی از رهبران «گروه ۷» که بتازگی با آنها در آلمان بدرود گفته، دیدار داشته باشد.

برگردان گزیده گزارشی به یاری «گوگل»، برگرفته از «آرتی»  هفتم تیر ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ تیر ۶, دوشنبه

بجایی نخواهید رسید بدبخت ها

بجایی نخواهید رسید بدبخت ها و مانند سایر ترفندهایی که تاکنون بکار بسته اید، دود آن بچشم و چال خودتان فروخواهد رفت و ناکارترتان خواهد نمود.* دودلی و ناباوریِ آن وزیر فراراستِ آلمانی بخودی خود گویاست. خوشبختانه جهان نیز بسیار بزرگ تر از جهان خُرد و خودخواهانه ی شماست که نمی خواهید آن را ببینید و دریابید. بر چنین دورهمی ها و گفتگوهای سر تا پا تبهکارانه ای نام «سازنده» می نهید؟! با چنین "منتیک"ی (منطق)، بیگمان بمب های اتمی و میکروبی و لیزری نیز که سخت در پی ساخت و پرداخت و آماده نمودن شان برای پرتاب به روسیه و چین هستید، سازنده هستند! اینگونه نیست الاغ هایی که حتا از تاریخ کم و بیش یک سده ی گذشته ی خود که جان توده های مردم بسیاری در اروپا و پیرامون آن را ستانده نیز چیزی نیاموخته اید؟ شاید بتوانید باری دیگر به جهان پهناور و همچنان زیبای مان با همه ی زخم هایی که بر تن دارد، آسیب های بزرگ بزنید؛ ولی یادتان باشد الاغ های کوته بین که خودتان نیز بی هیچ نام و نشانی به دوزخ رهسپار خواهید شد!

ب. الف. بزرگمهر   ششم تیر ماه ۱۴۰۱

* «رابرت هابک»، وزیر اختساد آلمان، دوشنبه ی گذشته، پیش از نشست وزیران انرژی «باهماد اروپا» در لوکزامبورگ گفت:
کرانمند (محدود) نمودن درآمدهای نفتی روسیه تنها بگونه ای (در صورتی) شدنی (امکان پذیر) است که کشورهای کاپی (کافی) در این برنامه ریزی (طرح) همپا شوند (شرکت کنند).

تاغ (سقف) ‌های بهای پیشنهادی «ایالات متحد» (آمریکا) برای خرید [نفت روسیه] تنها هنگامی (در صورتی) پیشنهاد (ایده) خوبی است که کشورهای کاپی در آن دست داشته باشند (مشارکت کنند). بازگویی از (به نقل از) «ریانووستی». هابک به خبرنگاران گفت:
بیایید ببینیم آن ها چگونه پیش خواهند رفت.

چشم انداز پدیدار شدنِ (ایجاد) آستانه ای که از آن بالاتر نفت روسیه خریداری نشود، روز یکشنبه پاش (فاش) شد؛ زمانی که گزارش هایی برگرفته از (به نقل از) خاستگاه های (منابع) دولتی به بیرون درز شد (منتشر شد) که سران «گروه هفت» («جی ۷») سرگرم (در حال) انجامِ گفتگوهای «سازنده» درباره ی این جستار (موضوع) هستند. .

گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی»  ششم تیر ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هر اوکراینی که به اینجا پا نهد با «توتسی» ها سر و کار خواهد داشت

الف بچه ی نازنین مان در آنجا دیگر سرباز برای جنگیدن با روس ها ندارد و ناگزیر دست بدامن زنان خانه دار و بزهکاران و آدمکشان بیم برانگیز زندان های شان شده که به ارتش بپیوندند. آنوخت اینجا پر شده از اوکراینی فراری که نمی دانم از کدام سوراخ سنبه ها به این آبخست که همه ی دور و برش آب است راه می یابند و درخواست پناهندگی می کنند!* خُب! ما هم می دانیم با آن ها چکار کنیم؛ همه شان را راهی رواندا می کنیم و بدست «قابیل» های دوران ما: «توتسی» ها می سپاریم تا دریابند اینجا خانه ی عمه و خاله شان نیست. خریّت از خودمان بود که اینجای کار را نخوانده بودیم. همراه با برادران آنسوی اقیانوس مان می پنداشتیم به کشورهای دور و بر خودشان و دست بالا، اروپای باختری سرازیر می شوند و فشار بر گرده ی آن ها که به همزیستی با روس ها خو گرفته اند را افزایش خواهند داد تا ناگزیر به پیروی از سیاست ما شوند. نمی دانستیم که این تخم سگ ها وبال گردن خودمان هم خواهند شد؛ آن هم با این روز و روزگار اختسادی بیم برانگیز که با آن دست بگریبانیم. کمی با خود بیندیشید که هم اکنون آن همه جنگ ابزارهای گرانبها که بدست آن الف بچه ی نُنُز و دوستانش رسانده ایم تا روس ها را بکشند، در دست شماری کدبانوها نهاده شده تا با آن گنجشک شکار کنند و از آن بدتر، آن بزهکاران که امیدوارم با دادن آن جنگ ابزارها بدست شان، کار دست خودشان ندهند و روز و روزگارمان را بیش از این، پیچ در پیچ و گُه مرغی نکنند.

از زبان «کُسخل میرزای جامعه جهانی»:  ب. الف. بزرگمهر   ششم تیر ماه ۱۴۰۱

* «بوریس جانسون» نخست وزیر انگلیس گواهی کرد که پناهجویان اوکراینی که بگونه ای فراقانونی به آن کشور درآیند به کشور رواندا برای رسیدگی به پرونده شان روانه خواهند شد. وی در پاسخ به پرسشی در این باره در جریان دیدار روز پنجشنبه گذشته ی خود از کیگالی، پایتخت رواندا، گفت:

«تنها اگر و مگری که در آن کسانی به رواندا فرستاده ‌شوند، این است که بگونه ای فراقانونی به انگلیس بیایند ...»

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی» سوم تیر ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ تیر ۵, یکشنبه

زنان و مردانی چون اسکندر لطفی مایه ی سرفرازی و امید به آینده ی ایرانند

همه ی ایران و بسیاری از ایرانیان در گوشه و کنار جهان به اسکندر لطفی و دیگر زندانیانِ در بندی چون وی می بالند .به همان اندازه که رژیم دزدسالارِ خرموش پرور مایه ی سرافکندگی ایران و ایرانی است، زنان و مردانی چون وی مایه سرفرازی و امید به آینده ی ایرانند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   پنجم تیر ماه ۱۴۰۱ 

***

گزارشی از دیدار آموزگار بازداشتی، اسکندر لطفی با خانوادەاش

بامداد روز پنجشنبە ۲۶ خرداد ماه، سرانجام خانوادە ی آموزگار بازداشتی: اسکندر لطفی پس از ۵۰ روز بازداشت فرزندشان، توانستند با وی دیداری کوتاه و داخل کابین داشته باشند. این دیدار درحالی صورت گرفت که ماموران امنیتی، این کنشگر صنفی آموزگاران و خانواده‌اش را به گفتگو به زبان فارسی، از راه گوشی و از دو سوی شیشه واداشته بودند.

اسکندر لطفی بە آگاهی خانوادەاش رسانده بود که در این مدت با همه ی بازجویی های بسیاری که داشته، همچنان برای تمدید مجدد، تفهیم اتهام نشده است. این درحالی است کە بر پایه ی قانون مجازات اسلامی ایران، متهم باید در کمتر از ٢٤ ساعتِ نخستِ بازداشت از سوی بازپرس تفهیم اتهام شود.

اسکندر لطفی از دلیل بازداشت و نیز روندِ بازداشت به شدت ابراز ناخشودی کردە بود. وی همچنین خاطر نشان نموده بود کە دیدار آنان با آن دو آموزگار فرانسوی یک دیدار دوستانه بودە است و نه هیچ چیز دیگری. وی قاطعانه هشدار داده بود کە اگر روال بازجویی به سوی اعترافات ساختگی و ناپذیرفتنی پیش برود، آماده است از جانش هم مایە بگذارد. وی همچنین خاطرنشان نموده کە وزارت اطلاعات را درباره ی این سناریوی ساختگی رسوا خواهد نمود.

خانوادە لطفی در این دیدار بار دیگر بە فرزندشان خاطر نشان کردند که هستی او برای خانوادە و‌ جامعه مایە افتخار است و خانواده، دوستان، دیگر آموزگاران کنشگر در هر جای کشور و همه ی باهمادهای هماوند با آموزش در جهان، همچنان تا زمان آزادی در کنار او و دیگر همکاران دربند ایستاده و از آنان پشتیبانی خواهند نمود.

گزیده گزارشی برگرفته از «تلگرام»   چهارم تیر ماه ۱۴۰۱ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ تیر ۴, شنبه

هرچه بزبان خوش گفتیم بفرمایید به بهشت تشریف ببرید، زیر بار نرفتید

هرچه بزبان خوش گفتیم بفرمایید به بهشت تشریف ببرید، زیر بار نرفتید. اینک، این دوزخ و این شما؛ درست همینجا! مگر نمی فهمید که در این ولایت، جایی برای شما نیست؟! به چه زبانی به شما حالی کنیم که هستی شما هیچ سودی برای ما و ولینعمت های مان ندارد؟ اگر نِسوانِ نوجوان و جوان، آن هم تنها خوش بر و روترین شان را کنار بنهیم که برادران دینی پول و پله دارمان در اقصی نقاط جهان برای بچنگ آوردن شان جان می دهند و دیگرانی نیز برای خاطر آن ها آماده ی اسلام آوردن و بریده شدن رَجُل های شان هستند که هر دوی این گروه بر ثروت و مکنت و عظمت اسلام عزیز می افزایند، شما به چه درد ما می خورید؟ مگر نه آن است که دست بیش از ۷۰⸓ تان بدهان تان نمی رسد و ما ناچاریم با هزار بدبختی و فروش منابع الهی اسلام با یارانه و اینا شکم صاحب مرده تان را پر کنیم؟! مگر می توانیم شما را به داد و ستد بگذاریم و در بازارهای برده داری اسلامی بفروش برسانیم؟ می بینید که چنین بازارهایی هنوز به معنای اسلامی مورد پذیرش مان پدید نیامده و کوشش های مان در این زمینه، هنوز پله های نخست خود را طی می کند.

مغز خر که نخورده اید؟! نمی بینید که برای ما آب و علف و سبزه و آبادانی، تنها به آن اندازه که دور و بر استخرهای مان که بحمدلله وسیع تر و پاک تر از حوض های قدیمی هستند را پر کند، کافی است؟ بما چه مربوط که کشاورزِ «قحط ریجان» آب ندارد تا با ناله سودا کند؟ ما صنعت می خواهیم چکار که تنها عمله هایی که خود را کارگر می نامند و مُخلِّ جان مان هستند، می پرورند و روی پلّه پلّه مرحله های انقلاب اسلامی که با رنج و مرارت آن ها را ترسیم کرده ایم، می رینند؟ آیا کورید یا خود را به ندیدن زده اید که در همین یک ماه گذشته، رییس جمهور محترم مان، جناب آقای دکتر به توان دو حجت الاسلام رییسی و وزیر زیر سَبَدشان ـ اگر اشتباه نکنم، «صمد» و اینا ـ درِ ۱۱۰ کارخانه ی کوجک و بزرگ فولادسازی را بستند و ۲۵۰۰۰ عمله را بیرون انداختند؟!

وختی خدای متعال الی ماشاء الله دریاهای بزرگ زیرزمینی نفت و گاز و اینا به ما عطا کرده که از فروش شان بی هیچ دردسر، بحمدلله میلیاردها دلار و یورو دست مان را می گیرد، کشاورزی و صنعت می خواهیم چکار که تنها بلای جان مان را می پرورند؟! ما به کسانی نیازمندیم که از انقلاب مقدس اسلامی مان با گُرز و چاقو و مواد محترقه و سایر ابزار آلات قتالّه پاسداری کنند. بیش از آن چیزی نمی خواهیم. می فهمید یا به نیابت از خدای متعال دستور بدهیم تا هیزم و نفت بیش تری برای گداختن فراهم کنند؟

از زبان «کیر خر نظام خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   چهارم تیر ماه ۱۴۰۰

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»): هرچه بزبان خوش گفتیم بفرمایید به بهشت تشریف ببرید، زیر بار نرفتید



بیکاری به آرش ... ـ بازپخشش

بیکاری به آرش شرم و درماندگی، به آرش تنگدستی و تهیدستی است. بیکاری به آرش از دست دادن پایگاه اجتماعی، بُریدن از خانه و خانواده و بی خانمانی است؛ بیکاری به آرش گرسنگی و سر خم کردن در برابر هر کس و ناکسی برای لقمه ای نان است. بیکاری به آرش از دست دادن امید به زندگی، روان پریشی و خودکشی است. بیکاری به آرش کشانده شدن به کاربرد و فروش مواد روانگردان، دست به دزدی یازیدن و انجام بزهکاری های گوناگون دیگر است. بیکاری به آرش بریده شدن انگشت دست و پا یا بدار آویخته شدن در رژیم دزدان اسلام پیشه ی ولایت است؛ رژیمی که خود، پدیدآورنده ی بیکاری و سایر دردهای بی درمان اجتماعی و اقتصادی است و جز کرنش در برابر «شیطان بزرگ» و همدستانش به کسی در زمین و آسمان، پاسخگو نیست. رژیمی دوزخی و سزاوار سرنگونی که خدای خودساخته و پرداخته: «الله» را نیز بنده نیست و از آن، چون لولویی برای ترساندن توده های مردم و جیب بُری بهره می جوید.

ب. الف. بزرگمهر    دهم اسپند ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/02/blog-post_955.html


عمری فرسودیم و هیچ سر در نیاوردیم ... ـ بازپخشش

پسر! چرا میان سخنان استاد می دوی؟ داشتند از برتری تبار یهود بر تبارهای دیگر و برگزیده شدن شان از سوی یَهُوَه می فرمودند ...

... و «استاد»، همان آن با خود می اندیشد:
بله داشتیم می گفتیم ... ولی چگونه زان پس به هر گوشه و کنار جهان پرتاب شدیم؟! عمری فرسودیم و  هیچ سر در نیاوردیم ...

ب. الف. بزرگمهر    ۱۲ شهریور ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/09/blog-post_3.html



دگردیسی آرش و مانش واژه ها در چهار دهه ی کنونی ـ ۱

در چهار دهه ی کنونی، زبان پارسی که زنگارهای تاریخی بسیاری بر تن و جان خویش دارد، نشیب دیگری نیز پیموده است:
دگرگونی و از آن فراتر، دگردیسی آرش و مانش بسیاری از واژه ها، فراواژه (عبارت) ها و زبانزدها که تنها در چارچوب آسیب های راه یافته از عربی و انگلیسی به این زبان کهنسال نمی گنجند. در زیر به دو نمونه از این دگردیسی ها که نشیبی تندتر یافته اند اشاره نموده و زین پس نیز هرگاه بخت آن را بیابم، نمونه هایی دیگر از این دست را یادآور خواهم شد.

نخستین واژه که در دوره ی کنونی بویژه پس از سرِ کار گذاشتنِ آخوندِ پسِ در نشین: ابراهیم رییسی، کاربرد باز هم بیش تری یافته، واژه ی از ریشه عربیِ «اغتشاش» یا همانا آشوب و هرج و مرج بزبان پارسی است که هر روز بیش از پیش به آرشِ «شاشیدن در حوض ولایت» نزدیک تر می شود: اغتشاش به آرشِ شاشیدن در حوض ولایت!

دومین واژه، «انقلاب اسلامی» است که از زیر شکم آغازید؛ بر شکم کانونمند شد؛ از آنجا به اندام های دیگر گسترش یافت و در فرجامِ کار به مغز رسید و آن را آچمَز کرد. انقلابی که هم اکنون، تنها در بخش زیرین بدن، همچنان از کنشی خوب برخوردار بوده و همراه با ریسیدنِ آسمان و ریسمان، «آقازاده» و اینا از خود در می کند. بدین سان، «انقلاب اسلامی» در روندی شتابان به «اَنگَلاب اسلامی» (انگل + آب) دگردیسید و منجلابی به بزرگی ایران پدید آورد که توده های مردم میهن مان در آن دست و پا می زنند.

چنانچه بخت یار باشد (همانا انشاء الله)، پی گرفته خواهد شد ...

ب. الف. بزرگمهر  چهارم تیر ماه ۱۴۰۱

۱۴۰۱ تیر ۳, جمعه

آماج کار: نابودی صنایع بزرگ و زیرساخت های اقتصاد ملی ـ بازپخشش

رژیم خرموش ها فرمایشات بنگاه های امپریالیستی را در ایران موبمو به انجام رسانده و می رسانند؛ آماج کار:
نابودی صنایع بزرگ و زیرساخت های اقتصاد ملی و در برابر، گسترش آنچه «صنعت ایرانگردی» خوانده شده که زمینه ساز گسترش باز هم بیش ترِ روسپیگری، جاکشی و زن بمزدی است که در بخش سترگی از آن، بی هیچ گمان و گفتگو، زیر چادری اسلامی انجام پذیرفته و می پذیرد. آقایان «نشانه های جان ننه شان خدا» («آیت الله» ها!) و «نمودارهای ننه مرده ی اسلام» («حجّت الاسلام» ها) کَکِ شان می گزد؟ بیگمان نه! بحمدلله، خمس و زکات که بدهند، همه چیز، انشاء الله، پاک و پاکیزه خواهد شد! و زنان دست اندر کار در چنین "صنعت"ی، همین بس که روی و موی خود را خوب بپوشانند تا الله را خشنود نمایند:
«بدو گفتم تو صورت را نكو گیر   كه او صورت دهد كار خود از زیر»*

سرنگون باد رژیم ورشکسته و ایران برباددهِ خرموش های اسلام پیشه!

ب. الف. بزرگمهر   دهم اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/04/blog-post_114.html

* برگرفته از سروده ی «چادر» از زنده یاد ایرج میرزا با اندک دستکاری درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر 

***

تعطیلیِ یکی از بزرگ‌ترین تولیدی‌های مازندران/ کارگران را بیکار می‌کنند تا برج‌سازی و ویلاسازی کنند

نکاچوب تعطیل شده است. البته کارگران به‌طور کامل دستمزدهایشان را دریافت کرده و معوقه‌ای ندارند. اما آنچه که مورد اعتراضشان است دغدغه‌های معیشتی ناشی از تعطیلی محل کارشان است. آنها اضطراب آینده شغلی‌شان را دارند.

رسول خلیلی (نماینده ی شهرستان میان‌دورود در شورای اسلامی استان مازندران) می‌گوید:
تعطیلی نکاچوب موجب بلاتکلیفی و سرگردانی کارگران و بسیاری از جوانان و خانواده‌ها در این منطقه شده است. قرارداد اخیری هم که از سوی یک شرکت خصوصی با نکاچوب برای به‌کارگیری ۵۰  ـ ۶۰ نفر از نیروها برای صیانت از جنگل منعقد شده، تنها برای جلوگیری از بروز تنش‌ها کارکرد دارد ... بخش تولید این شرکت تعطیل است. همچنین، با توجه به بخشنامه‌ای که اخیرا صادر شده، بخش نیروهای حفاظتی جنگل‌ها تعدیل شده و تنها با حدود ۵۰-۶۰ نفر از نیروهای این شرکت (از میان حدود ۵۰۰ نیروی بخش حفاظت) قراردادی یک‌ماهه از سوی یک شرکت خصوصی بسته شده است. این مساله اخیر هم به خاطر تجمعاتی است که از سوی کارگران این شرکت طی روزهای گذشته در اعتراض به تعطیلی شرکت برگزار شده بود. این شرکت خصوصی، قرارداد را با شرکت نکاچوب برای صیانت از جنگل بسته است.

برگرفته از «تلگرام»؛ بختی برای ویرایش آن نداشتم.   ب. الف. بزرگمهر 

بپا نگوزی را یادشان رفته بگنجانند

«جو بایدن» یا همانا «پرزیدنت بادبادی»، در جریان سخنرانی روز پنجشنبه ی گذشته، ندانسته (سهواً) برگه ی یادداشتِ آماده‌شده‌ای با دستورِ کارِ‌ِ «راهنمای گام به گام» برای کنش هایی پیش پا افتاده در یک نشست رسانه ای از آن میان، شیوه ی درآمدن به اتاق، جای نشستن و درازایِ زمان سخن گفتن را به نمایش نهاد (پرتورِ پیوست).

دستور کار در این باره، چنین است:
ـ شما به اتاق روزولت پا می نهید و به همپایان (شرکت‌کنندگان) درود می فرستید؛

ـ شما روی چَندَنینی (صندلی) خود می نشیند؛

ـ نمایندگان رسانه ها پا به اتاق می نهند؛

ـ شما دیدگاه خود را کوتاه بر زبان می آورید (۲ دقیقه)؛

ـ نمایندگان رسانه ها راهی می شوند؛

ـ شما از «لیز شولِر»، مِهتَرِ «آ اف ال ـ سی آی اُ» (AFL-CIO) پرسشی می کنید؛

به هُش (کوتاه شده ی به هوش!):  «لیز» بگونه ای «راست نما» (مجازی) [به نشست] می پیوندد!

ـ شما از همپا شدگان سپاسگزاری می کنید؛

ـ شما راهی می شوید.

برگردانِ گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی»  به یاری «گوگل» به تاریخ دوم تیر ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب؛ برنام و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

پی افزوده:

این هم بگمانم از حکمت های متعالی ذات مقدس باریتعالی باشد که چنین گوزمشنگِ بی چهره ی پابگوری در فرجامِ زد و بندها و همچشمی های بیش تر پشت پرده ی «از ما بهترانِ» سیاست اهریمنان «یانکی» به مِهتَری جمهوریِ درنده خوترین کشور امپریالیستی برکشیده شود و نخشِ یکی از بیکاره ترین فرشتگان تختِ عَرش آسمانِ هفتم را در زمین بر دوشش نهند:
تو کارَت نباشد! برخیز و با شیپورت «جنگ جهانی سوم» را بیاغاز! دنباله ی کار از آن ما!

ب. الف. بزرگمهر   سوم تیر ماه ۱۴۰۱

۱۴۰۱ تیر ۲, پنجشنبه

ما که نباید همیشه به ساز تو پای بکوبیم ... ـ بازپخشش

باز هم که سیاست را با هنرپیشگی جابجا گرفته ای. برای که فیلم بازی می کنی؟! خودت هم خوب می دانی که این بهترین توافق برای همه ی ما بوده و همه مان از آن، بهره وری سرشار اقتصادی و بویژه مالی نموده ایم. همینکه این همه پول و سرمایه شان را به بانک های ما آورده و تلنبار کرده و هر روز بازهم می آورند، برایت بس نیست؟! مگر تو از کسی چون «ارنست مونیز» بیش تر درمی یابی که از گوشه چشمی بسیار جداگانه، در سنجش با من و تو و دیگر سیاست بازان، پیمان بسته شده را «سفت و سخت‌ترین نظام راستی‌آزمایی اتمی» خوانده بود که تاکنون پایه‌ریزی شده است؟!* کمی با خود اندیشیده ای که چنین رویه ای، ریسک به باد دادن همه چیز را در پی خواهد داشت؟! مگر نمی بینی که هستی موش های اسلامی به «برجام» پیوند خورده است؟! اگر حساب جنبش مردم ایران و پیگیری آنچه چندین ماه پیش در آن کشور رخ داد را نموده و برای آن خود را آماده می کنی، ما نیز همان نگرانی ها را برای دگرگونی بهنگام سیاست های مان با این رژیم پلیدِ بی آبرو داریم؛ ولی، آیا هم اکنون، هنگام چنان چرخشی در سیاست مان است؟! چکارشان داریم؟ بگذار تا مدتی هنوز مردم شان را بچاپند و ما نیز همچنان از  قراردادهای نان و آبداری که با هیچ کشوری و هیچ رژیمی در تاریخ خود تاکنون نداشته ایم، بهره مند شویم. چکارشان داری که خود را بزرگ تر از آنچه براستی هستند، نمایش می دهند؟ اکنون، زمان توی سرشان زدن نیست. همان شرط ها که برای بیش تر بزانو درآوردن شان در میان نهاده ای، خوب است؛ ولی برجسته تر، شیوه ی بکارگیری آن با شکیبایی هرچه بیش تر است. می دانی که حساب روسیه و تا اندازه ای چین را نیز باید داشت. درمی یابی چه می گویم؟! نمی خواهی که بازار به این سودمندی را به این زودی از دست بدهیم؟ افزون بر آنکه چنین سیاست شتابزده ای، یگانگی شکننده ی «اتحادیه اروپا» را نیز به چالش می کشد. ما که نباید همیشه به ساز تو پای بکوبیم؛ یکبار هم تو به ساز ما دست بیفشان!

ب. الف. بزرگمهر    ششم اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷   

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/04/blog-post_78.html

* بگفته آقای مونیز در نوشتاری که در روزنامه ی «بوستون‌گلوب» به چاپ رساند ... ایران «متعهد شده است که هرگز» دست به ساخت تسلیحات اتمی نخواهد زد. او بر این نکته نیز پافشرد که نیازی به اعتماد صددرصد به «تعهد» تهران نیست؛ همواره باید دست به راستی آزمایی زد و درونمایه ی «برجام»، امکان این امر را فراهم می‌کند. ارنست مونیز در نوشتار خود، «برجام» را «سفت و سخت‌ترین نظام راستی‌آزمایی اتمی» خوانده که تاکنون پایه‌ریزی شده است.

برگرفته از گزارشِ «هشدار کری و مونیز در مورد خروج ایالات متحده از برجام»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  هشتم فروردین ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ تیر ۱, چهارشنبه

باید هر چه زودتر کار را با رژیم پوشالی اوکراین به فرجام رساند ـ بازپخشش

به سرانجام نرساندن کارزار در همان نخستین هفته ی آغاز جنگ و از آن بدتر و ریشخندآمیزتر به گفتگو نشستن با رژیمی پوشالی و اَروسک های ابزار دست «یانکی» ها و انگلیسی ها در اوکراین، یک ندانمکاری بزرگ تاریخی بود

باید هر چه زودتر کار را با رژیم پوشالی اوکراین به فرجام رساند؛ وگرنه امپریالیست های «یانکی» در همدستی با برادران «انگلوساکسون» خود، آن باریکه سرزمینِ برجای مانده را به پایگاهی درخور برای همه گونه جنگ افروزیِ پایدار در رویارویی با روسیه و چیرگی بیش تر بر بخش های دیگر اروپا و بویژه اروپای باختری دگردیسه خواهند نمود. به سرانجام نرساندن کارزار در همان نخستین هفته ی آغاز جنگ و از آن بدتر و ریشخندآمیزتر به گفتگو نشستن با رژیمی پوشالی و اَروسک های ابزار دست «یانکی» ها و انگلیسی ها در اوکراین، یک ندانمکاری بزرگ تاریخی بود که بگمانم با چشمداشتی بیجا از واداشتن بزرگ ترین دشمنان آدمیت به گفتگو و پذیرفتن خواست های روسیه که خواه ناخواه نمی توانست بی هیچ زد و بندهایی جداگانه همراه باشد به آن دست یازیده شد و نه تنها بجایی نرسید که گرهِ پدید آمده را کورتر نمود.

در هماوندی با چنان پایگاهی، بدیده گرفتن این سخن باریک و پاکیزه (نکته) نیز بگمانم شایسته باشد که اوکراین کشوری ساخته و پرداخته بی هیچ تاریخی درخور درنگ با چنین نامی است (بنگرید به نخشه ی پیوست) و این، کار را برای امپریالیست ها آسوده تر می کند.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/05/blog-post_7.html 

***

دور جدید کمک های مرگبار به دنبال ارسال بیش از ۳.۴ میلیارد دلار تسلیحات آمریکایی به منطقه جنگی اوکراین از اواخر فوریه است.

واشنگتن باز هم قسط دیگری از تسلیحات را برای نیروهای مسلح اوکراین صادر کرده است و با ارسال ده‌ها میلیون دلار مهمات و سخت‌افزار نظامی پس از انبوهی از انتقال‌های مشابه در هفته‌های اخیر موافقت کرده است.

کاخ سفید این اقدام را در یک بیانیه مطبوعاتی جمعه اعلام کرد و از "مقدار تاریخی کمک های امنیتی" ارائه شده به کی یف از زمان حمله روسیه در ۲۴ فوریه خبر داد.

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، با این استدلال که محموله‌های تسلیحاتی آمریکایی برای تلاش‌های جنگی این کشور «بسیار حیاتی» بوده است، گفت:
«من بسته دیگری از کمک‌های امنیتی را اعلام می‌کنم که مهمات توپخانه‌ای، رادارها و سایر تجهیزات اضافی را در اختیار اوکراین قرار می‌دهد.»

یک مقام آمریکایی به نقل از رویترز، جزئیات بیشتری از بسته کمکی ارائه کرد و گفت که این بسته با قیمت ۱۵۰ میلیون دلاری همراه است و شامل «۲۵۰۰۰ گلوله توپ ۱۵۵ میلی‌متری، رادار ضد توپخانه، تجهیزات پارازیت، تجهیزات میدانی و قطعات یدکی» است.

کمک‌های جدید با بودجه آزاد شده تحت «مرجع کاهش بودجه ریاست‌جمهوری» تأمین می‌شود که به کاخ سفید اجازه می‌دهد تا تسلیحات را از سهام آمریکا به کشورهای خارجی بدون تأیید کنگره منتقل کند. این صندوق در حال حاضر حدود ۲۵۰ میلیون دلار باقی مانده است که بیش از نیمی از آن صرف آخرین بسته کمکی می شود.

اگرچه پرزیدنت بایدن استدلال کرد که این سلاح‌ها «مستقیماً به خط مقدم آزادی در اوکراین» می‌رود، اما مقصد نهایی آنها ممکن است هرگز مشخص نشود. مقامات آمریکایی اذعان کرده‌اند که ردیابی این سلاح‌ها به محض ورود به منطقه درگیری فعال در اوکراین، عملا غیرممکن می‌شود و یکی از منابع اطلاعاتی به سی‌ان‌ان گفت که بلافاصله پس از رسیدن به یک «سیاهچاله بزرگ» سقوط می‌کنند.

محموله‌های تسلیحات قبلی شامل تسلیحات سنگین فزاینده‌ای می‌شد که از سلاح‌های کوچک، مهمات، نظارت و پهپادهای حمله‌ای شروع می‌شد و بعداً به توپخانه‌ها و گلوله‌های بزرگ منتقل می‌شد.

بعید است که بسته ۱۵۰ میلیون دلاری روز جمعه آخرین مورد برای کی‌یف باشد، زیرا بایدن در ماه گذشته کمک ۳۳ میلیارد دلاری به این کشور را پیشنهاد کرد که شامل بیش از ۲۰ میلیارد دلار کمک نظامی می‌شد. قانون‌گذاران هنوز این اقدام را تأیید نکرده‌اند، هرچند رئیس‌جمهور از آنها خواست که برای تصویب آن «سریع» حرکت کنند، و به دلیل ذخایر سلاح «تقریباً تمام شده» است.

وی در بیانیه روز جمعه گفت: برای موفقیت اوکراین در مرحله بعدی جنگ، شرکای بین المللی آن از جمله ایالات متحده باید به نشان دادن اتحاد و عزم ما برای حفظ جریان تسلیحات و مهمات به اوکراین، بدون وقفه ادامه دهند.

بایدن همچنین قرار است روز دوشنبه قانون وام ـ اجاره سال ۲۰۲۲ را امضا کند، که ارسال تسلیحات بیشتر به اوکراین را تسهیل می کند و امکان تحویل سیستم های تسلیحاتی جدید را فراهم می کند.

برگرفته از «آرتی»   ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

بختی چندان برای ویرایش این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر