صفحات

۱۴۰۴ آذر ۹, یکشنبه

سخنانی که عرق شرم بر چهره می نشاند

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر  نهم آذر ماه ١۴٠۴ 

***

خانواده‌ی بندرعباسی که از مسکن مهر با بی‌رحمی بیرون کردند! چرا؟ چون چند قسط آخر را نتوانستند بدهند... تا به حال همه‌ی اقساط را پرداخت کرده اند، اما در شرایط تورم  و گرانی اخیر دیگر امکانش نبود و نتوانستند...!

حال، نهادهای همین حکومت بی وجدان  بیرونشان کرده  و کوچه‌خواب شده اند.

برگرفته از «تلگرام»  نهم آذر ماه١۴٠۴

ویدئوی پیوست:  سخنانی که عرق شرم بر چهره می نشاند



 


۱۴۰۴ آذر ۲, یکشنبه

«اسلام ناب» و بند تنبان ـ بازپخشش

از زبان فلسفه بافی فرصت طلب و عافیت جو به نام عبدالکریم سروش، گویا در سخنرانی تازه اش در لندن، چنین آورده است:
«اسلام ناب وجود ندارد»!

از «گوگل پلاس»

با خود می اندیشم:
از این پفیوز نباید پرسید پس آن «کاسه ی داغ تر از آش شدن» در برنامه های میزگرد تلویزیونی آغاز انقلاب را چگونه توجیه می کنی؟! در پاسخ، شاید پیش خود حتا بیندیشد: عقلم نمی رسید و اکنون عاقل تر شده و دریافته ام، «اسلام ناب» اگر هم هستی داشته، بیش از هرچیزی با بند تنبان آن پیامبر تازی هماوند بوده است! ولی، این نان به نرخ روز، هنوز آنچه در دل دارد را هم از ترس جان و هم از آجرشدن نان، بر زبان نمی راند ... آن ها که چنین فرومایه ای را بزرگ می کنند و برایش سخنرانی می گذارند نیز به اسلامی لیبرال منشانه سخت نیازمندند ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۳


مگه من از بابام کم ترم ... ـ بازپخشش

مگه از بابام کم ترم که هر روز کاسه بشقاب می فروشه؟! من هم باید از پس یه قاچ هندونه بربیام!

ب. الف. بزرگمهر   یکم شهریور ماه ۱۳۹۵



۱۴۰۴ آذر ۱, شنبه

همچنان کوچک ترین دستاوردی در کار نخواهد بود

همچنان هیچ دستاوردی در کار نخواهد بود؛١ افزون بر آنکه آنچه هم اکنون در جریان است و تنها گوشه هایی از آن در رسانه ها بازمی تابد، همانندی بسیاری با نیرنگبازی های هیتلر از آن میان، پیشنهادهای نان و آبدار به دولت رویهمرفته ناکارآمد، ناآماده برای رویارویی با بیم برانگیزترین دشمن تا بُن دندان ساز و برگ یافته و بیش از اندازه خوشبین «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»، درست پیش از یورش برق آسا و کوبنده ی آلمان نازی به آن کشور پهناور دارد.٢ 

از دید من، نادیده گرفته شدن هشدارهای برجسته ترین و دلاورترین خبرچینان و داده پردازانِ رزمی آن کشور پهناور از آن میان، «ریشارت زورگه»٣ که به بهای سنگینی گرانقدرترین داده ها و حتا روز و ساعت رویهمرفته باریکِ آغازِ یورش سهمگین و کوبنده ی رژیم نازی آلمان را بدست آورده و به آگاهی کانون فرماندهی رزمی برهبری ژوزف استالین رسانده بودند، نخشی پررنگ در آن ناآمادگی و بهنگام نجنبیدن داشته است.

امیدوارم آن «منگول هخا»ی ارواح مشکش: با حُسنِ نِیّت،۴ با بدیده گرفتنِ این آموزه ی تاریخی دردناک که به بهای جانِ برومندترین فرزندانِ نخستین کشور سوسیالیستی جهان توانست در فرجام کار غول نازیسم و فاشیسم را از پای درآوَرَد، سیاست کوته بینانه ی زد و بند جداگانه با کشورهای امپریالیستی به سرکردگی «یانکی» ها را یکبار برای همیشه کنار نهاده، دریابد که امپریالیست ها همچنان یورش برق آسای دیگری با همه ی نیروی اهریمنی هوای خود به آن کشور را در سر می پرورانند و از آن دست نخواهند کشید. آن «منگول هخا» و دَم و دستگاه دیوانسالاریِ همچنان سردرگمِ زیر فرمان وی باید این نکته را دریابند که کار از زینه ی «خزش و گزش»۵ گذشته به زینه ی پایانیِ گزیدگی زمینگیر کننده کشیده و جایی برای پا پس نهادن نیست. همگی آن ها باید دریابند که پیگیریِ سیاستِ نسنجیده ی چشم پوشی بر پیشروی های دشمنان آدمی و آدمیت و تنگ نمودن هر بار بیشترِ کمربندی که پیرامون روسیه کشیده اند، کار را در فرجام به کاربرد «دست مُرده»۶ خواهد کشاند که بسود هیچکس نبوده و به نابودی میلیاردها آدم می انجامد و دستکم بخشی از فرهنگ آدمی در این خورشیدگُرد کوجک را نابود خواهد نمود. آن ها و بویژه میرزا قلمدان ها و میرزا بنویس هایی که تا همین چندی پیش کار را به آنجا کشاندند که بگویند: گویا «لات بی همه چیز یانکی»: «دونالد ترامپ» و «ولادیمیر پوتین» دو برادر ناتنی گمشده در کودکی بوده که پس از سال های آزگار یکدیگر را یافته اند، باید بگوش جان دریابند که بجای بردباری و چشم پوشی و تلنبار شدن فشارهای دشمن، باید آن ریسک را به زینه هایی سنجیده بخش بندی نموده بگونه ای که به هر کُنشِ ناروای دشمن پاسخی درخور و سازگار داد.

ب. الف. بزرگمهر یکم آذر ماه ١۴٠۴

پی نوشت:

١ ـ رسانه‌ها اعلام کردند که ترامپ این هفته طرحی ٢٨ ماده‌ای برای حل و فصل صلح در اوکراین تصویب کرد

ویتکوف، فرستاده ویژه ایالات متحده، ونس، معاون رئیس جمهور، روبیو، وزیر امور خارجه و کوشنر، داماد ترامپ، در تدوین طرح حل و فصل صلح در اوکراین مشارکت داشتند.

رسانه‌های غربی همچنین گزارش می‌دهند که طبق طرح جدید ایالات متحده آمریکا، اوکراین با ید حداقل برای چندین سال از عضویت در ناتو صرف نظر کند.

طبق گزارش‌ رسانه‌ها، طرح ترامپ برای اوکراین با پیشنهادات پوتین که در آلاسکا مطرح شد، مطابقت دارد.

همچنین اشاره شده است که واشنگتن هنگام اجرای یک توافق صلح احتمالی، به علاقه مسکو به احیای روابط اقتصادی با غرب تکیه می‌کند.

پیش از این، رسانه‌ها گزارش داده بودند که واشنگتن در حال برگزاری "مشاوره‌های مخفی" با مسکو برای تدوین طرحی جدید برای حل و فصل مناقشه اوکراین است.

همانطور که دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، خاطرنشان کرد، از زمان دیدار ولادیمیر پوتین، روسای جمهور روسیه و آمریکا و دونالد ترامپ در آلاسکا، که در آن در مورد این موضوع بحث کردند، هیچ پیشرفتی در مورد حل و فصل صلح در اوکراین حاصل نشده است.

برگرفته از «اسپوتنیک»  ٢٩ آبان ماه ١۴٠۴ (بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. (برجسته نمایی های بوم از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)

٢ ـ در این باره، چنانچه کمی بهتر شوم، بیش تر خواهم نوشت.

٣ ـ «ریشارت زورگه» (به آلمانی:Richard Sorge)) ـ زاده ی باکو  به تاریخ ۴ اکتبر ۱۸۹۵ ـ مرگ سرفرازانه در زندانی در ژاپن به تاریخ ۷ نوامبر ۱۹۴۴، روزنامه‌نگار و افسر داده پردازی رزمی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» از خاستگاه آلمانی

۴ ـ بنگرید به یادداشت «دیربجنبید مرگی جانگداز برای توده های مردم روسیه در فرجام کار نخش خواهید کرد»

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اسپند ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/03/blog-post_33.html

۵ ـ بنگرید به یادداشتِ «بسانِ خزش و گزشِ خزندگان» ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/06/blog-post_4.html

۶ ـ سامانه ی واکنش خودکارِ ساخته شده در «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» پس از کوبش مرگبار دشمن و نابودی دَم و دستگاه فرماندهی رزمی و سیاسی آن کشور

۱۴۰۴ آبان ۱۸, یکشنبه

کاریای ما بازتاباندن پرسش های مردم پایین دره است؛ نه پاسخگو بودن به آن ها ـ بازپخشش

به گفته های مردک چاچول زبان در ویدئوی پیوست اندکی باریک شوید* تا پوشالی بودن دَم و دستگاهی به نام «دولت» در رژیمی سزاوار سرنگونی درنگ ناپذیر را بهتر دریابید. مردک تبهکار همان آن که پول نداشتن دولت برای انجام هیچ کاری جز پرداخت جیره ی ماهیانه به کارمندان خود را بهانه می تراشد، با در میان نهادنِ پرسش «چرا نباید فرزندان ما در بهترین مدارس درس بخوانند؟» یکی از هزاران خواست برآورده نشده ی توده های مردم بدرازای زیست ننگین تبهکارترین رژیم تاریخ ایران را بازمی تاباند: گویی کاریای آن دَم و دستگاه پژواکی از پرسشی همچنان بی پاسخِ مردم پایین دره به جایی در سینه ی کوهی ناشنواست؛ نه پاسخگو بودن به آن ها.

پرسشی که بی درنگ به میان می آید این است که هستی چنان دَم و دستگاهی برای چیست؟ انگل پروری در میان بدبختی خانمانسوزی که گریبان توده های مردم را گرفته و درمانی برای آن نیست؟

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/04/blog-post_24.html

* پزشکیان: ناترازی‌ها را با کمک مردم حل خواهیم کرد

رئیس‌جمهور در نشست با مدیران و تلاش‌گران مردمی استان البرز:
ـ برنامه داریم که ناترازی‌ها را با کمک مردم حل کنیم.

ـ باور و اعتقاد من این است که با حمایت و کمک مردم می‌توان کارهای بزرگی انجام داد.

ـ نباید اجازه دهیم که عده‌ای رانت بگیرند و عده‌ای دیگر چیزی نداشته باشند؛ در حال حاضر ثروتمندان استفاده بیشتری از یارانه‌های دولت می‌برند.

ـ چرا نباید فرزندان ما در بهترین مدارس در بخوانند؟ عزیزانی که داوطلب هستید برای خودتان، مردم و محله و فرزندان خود کار می‌کنید. چرا نباید به اندازه‌ای مدرسه داشته باشیم که بچه‌هایمان به راحتی درس بخوانند و از بهترین امکانات تفریحی و ورزشی برخوردار باشند.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴

ویدئوی پیوست: کاریای ما بازتاباندن پرسش های مردم پایین دره است؛ نه پاسخگو بودن به آن ها



کشور ما حتا درجا نیز نمی زند که گام هایی به واپس برمی دارد! ـ بازپخشش

فشار حاکمیت تبهکار و همدستان امپریالیستش برای ناآگاه نگهداشتن روشنفکران کشور!

به آمارهای کوتاه زیر اندکی باریک شوید:
«برپایه برخی آمارها، شتاب اينترنت ايران در میان کشورهای جهان، صد و شصت و نهم و بهای آن دو برابر بهای اينترنت در افغانستان و سه هزار و پانصد برابر آن در ژاپن است.»

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

به اندازه ای بسنده، گویا و نشانه ای از ترس فراگیر رژیمی پلید در میهن ما از درز خبرهای ایران و جهان در میان روشنفکران کشور! و کیست که نداند، برخلاف بسیاری کشورها که فن آوری های نو در آن ها پیشرفت های شایانی کرده و می کند، کشور ما حتا درجا نیز نمی زند که گام هایی به واپس برمی دارد. از همین روست که توده های سترگ مردم و حتا بخش هایی از لایه های میانی، دربرگیرنده ی روشنفکران خلقی کشور از دستیابی بی دردسر و ارزان به چنین فن آوری هایی بی بهره اند؛ ولی، اگر رژیم تبهکار و سزاوار سرنگونی می پندارد که با چنین ترفندهایی می تواند جامعه را در چنگ خود نگاه دارد و همچنان فرمان براند، کور خوانده است؛ زیرا بازتاب چنین ترفندهایی، بیش و پیش از همه، خودِ رژیم را نشانه خواهد گرفت و زمینه های سرنگونی اش را بگونه ای دیگر و بیگمان ناگوارتر رقم خواهد زد. جلوی «موش نقب زن تاریخ» را نمی توان گرفت. اینجا جلویش را بگیری از جایی دیگر راه می جوید و می پوید.

می پندارم، نمونه های دیگری از بازتاب ها و بازخوردهای چنین سیاست های پلید را نیک آزموده اند و می دانند که چه می گویم. با این همه، نه بسان حتا اسب ها که بیش تر چون الاغ های چموشِ لگدپران به هرسو که یکدیگر را نیز گاز می گیرند، با شتاب به سوی پرتگاه روانند؛ و آنگاه که سرنگون شوند نیز پژواک عرعرهای گوشخراش شان، همچنان تا مدت ها گوش کوه ها و دره ها را خواهد آزرد. کابوسی که بزودی فراموش نخواهد شد

ب. الف. بزرگمهر     ۱۴ شهریور ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/09/blog-post_17.html

دست های پلیدی برای گوشت دَمِ توپ ساختن از کارگران و زحمتکشان در کار است ـ بازپخشش

اینکه برق نیست، آب نیست، نان نیست، مرغ و گوشت از سفره ی کم و بیش همه ی کارگران و زحمتکشان پر کشیده و نه تنها بزرگسالان که کودکان مردم تهیدست که بیش از ۸۰⸓ همبود ایران را دربرمی گیرند از کاهشِ بیم برانگیز خوراک پروتئینی رنج می برند، هستینگی دردناکِ بی بروبرگردی است که گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی همچنان فرمانروا بر میهن مان گرانبار نموده و نمی توان آن ها را نادیده گرفت و چون گذشته بگردن دیگران از «یانکی» ها گرفته تا خود الله در آسمان هفتم افکند.

اینکه ناکارآمدی و راهبرد نادرست و ناروا یا بی رودربایستی: «کیرِ خری» از بالا تا پایینِ رژیمِ پوشالیِ سزاوار سرنگونی، کار را به اینجا کشانده و بسیاری نارسایی ها و ناگواری های دیگر توده های مردم نیز در آن می گنجد، همگی بجای خود درست است؛ ولی نکته ای که شاید کم تر چشمِ بسیاری را گرفته باشد، آشوب آفرینی و دامن زدن به هرج و مرجِ دانسته و آگاهانه ی رژیمِ دشمن خوی دزدان اسلام پیشه در همه ی زمینه های یادشده و نشده در بالاست که از دید من بویژه با دو آماج برجسته انجام گرفته و می گیرد:
الف. پنهان نمودن سرشکستگیِ ناتوانی در رویارویی با «عزراییل» و شاخک های پنهان شده ی آن چون «موساد» در ایران زمین که در کردار فرمان را از دست رژیم سگ مذهبِ پوشالی ربوده اند؛ و دستکم کاستن از نمودها و نشانه های آن بویژه از چشم گله ی نیروهای خودی و سرکوبگران شان که هر روز بیش تر آب می روند؛ و

ب. از کار انداختن کارخانه ها و کارگاه ها در گستره ای بس بزرگ تر از پیش و افزایش بیمانند بیکاری در میان توده ی کار و رنج تا در پی، آن ها را چون گوشت دَمِ توپ برای پشتیبانی از تخم («بیضه» به زبان کژدم گزیده شان!) اسلامی بویژه ابزار دست انگلیس در جنگ با «کافران یهودی» آماده نموده و بکار گیرند؛ اسلامی که از دوره ی نابخرد پفیوزی به نام «احمدی نژاد» یا همانا «بز عزازیل نظام»، واژه ی «ایرانی» را بکون مبارک و میمونش بسته و از چندی پیش به این سو به «ایران اسلامی» و سپس «ایران عزیز» دگردیسه شده است.  

دست های پلیدی آزموده برای بیکار نمودن کارگران و زحمتکشان و گوشت دَمِ توپ ساختن از آنان در کار است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ امرداد ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/08/blog-post_7.html 

***

به زودی موج بیکاری در کشور تشدید خواهد شد

علیرضا کلاهی‌صمدی، رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران در گفتگو با ایلنا، وضعیت صنایع کشور را به دلیل کاهش برق "فاجعه‌بار" توصیف کرد.

رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران گفت: «تقریبا تمامی شرکت‌ها علاوه بر خاموشی سه روز در هفته، ملزم شده‌اند که سقف مصرف برق خود را به نصف دیماند و در برخی روزها تا ۹۰ درصد دیماند کاهش دهند.»

کلاهی‌صمدی همچنین گفته است که او در سال‌های گذشته به خاطر هشدارهایی که در مورد تامین برق در سندیکای صنعت برق می‌داده، متهم به سیاه‌نمایی می‌شده و در حال حاضر این هشدارهای او به واقعیت پیوسته است.

به گفته کلاهی‌صمدی بحران ناترازی انرژی در کنار بحران نقدینگی و نبود مشتری و بازار، منجر به نابودی تولید و افزایش بیکاری کارگران شده است. و به‌زودی موج بیکاری در کشور تشدید می‌شود.

برگرفته از «تلگرام»  ۱۲ امرداد ماه ۱۴۰۴ 

***

کاهش ۴۰ درصدی ظرفیت تولید واحد‌های صنعتی به دلیل قطعی برق/ خطر بیکاری برای ۲۰۰ هزار شغل صنعتی

مهدی بستانچی، رئیس شورای هماهنگی شهرکهای صنعتی:

ـ بخش قابل توجهی از ظرفیت تولیدی صنایع ما به دلیل قطعی برق از بین می‌رود. براساس آمار‌های سال گذشته، در حوزه صنایع حدود ۳۰ درصد ظرفیت تولیدی‌مان به دلیل قطعی برق کاهش پیدا کرده است. اگر در واحد‌های صنعتی برق یک یا دو روز در هفته قطع شود، برآورد می‌کنیم که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت واقعی تولید ما از بین می‌رود.

ـ زمانی که ۳۰ تا ۴۰ درصد تولید را کاهش می‌دهیم، برخی واحد‌ها به طور موقت یا دائم نیروی انسانی را تعدیل می‌کنند. برآورد‌ها مختلف است ولی با قطعی برق بیش از ۲۰۰ هزار شغل صنعتی در معرض خطر قرار می‌گیرند و هر هفته یک سوم فرصت اقتصادی و اشتغال پایدار کشور دارد از بین می‌رود.| اقتصاد ۲۴

برگرفته از «تلگرام»   ۱۶ امرداد ماه ۱۴۰۴

بختی برای ویرایش هر دو گزارش بالا نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۴ آبان ۱۶, جمعه

نه شاه می خوایم نه مُلّا، هر دو بگور ایشالا

آرنگی تازه در پاسخ به آوازه گری گسترده ی اهریمنانی که بر بنیاد ساده اندیشی شمار بسیاری از توده های مردم ایران با کاربرد زیرکانه ولی نابجا و تبهکارانه ای از «اَسل (اصل) اینهمانی» در مَنتیک (منطق) فراطبیعی و ایستا («متافیزیک») همه ی کوشش خود را بکار گرفته اند تا دوگانگیِ کم و بیش همانندِ گزینش میانِ بد و بدتر را در ذهن شان بکارند:
نه شاه می خوایم نه مُلّا، هر دو بگور ایشالا

ناچارم این نکته ی از دید من: برجسته را نیز بیفزایم که آماج چنین آوازه گری هایی از سوی امپریالیست ها و مزدوران رنگارنگ شان از آن میان، دَم و دستگاه دیوانسالاری کشور ساخته و پرداخته ای به نام «عزراییل»، به ناگزیر (لزومأ) بر تختِ پادشاهی نشاندن «شازده چُسی»* نیست که بر هم زدن آرایش طبقاتی پیشانیِ کم و بیش خوب کالبد یافته ی نیروهای هازمانی ـ سیاسی در میهن رنج کشیده ی ارژمندمان (دستکم هم اکنون در چارچوب سیاسی آن) است که در سویی از آن «طبقه کارگر» و دیگر نیروهای زحمتکشان پیرامون آن سنگر گرفته اند. همه ی آن اهریمنان از آن میان، «گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان» از چنین نیروی سترگی ترس مرگ داشته و با هر ترفندی می کوشند تا این پیشانی را شکافته، پیشانی هایی ساختگی بر بنیاد دینی و آیینی و جنگ میان اسلام و کُفار و اینا (از زبان کژدم گزیده ی «رهبر کیر خر نظام خرموش پرور») پدید آورند.  

مرگ بر امپریالیسم! نابود باد سیهونیسم و همه ی گونه های رونوشت شده ی آن در کالبد این یا آن کیش و آیین!

زنده و پاینده باد همبستگی توده های مردم جهان از هر ملیت و رنگ و نژاد و کیش و آیینی! 

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر  ١۶ آبان ماه ١۴٠۴

* بنگرید به دو یادداشتِ زیر:

«شازده چُسی» در سودای دستیابی به تاژ و تخت سرنگون شده زیر پر و بال «عزراییل»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/10/blog-post_29.html

«شازده چُسی ذوق رده تر از همیشه در دیگ حلیمی هنوز خوب جا نیفتاده افتاد»  ب. الف. بزرگمهر   یکم تیر ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/06/blog-post_84.html

نگران نباشید؛ ما از فرزندان شما گوشت دم توپ خواهیم ساخت ـ بازپخشش

نوشته ای جامانده از کسی که خودش نیز هر از گاهی از خود جا می ماند

می گویید کار و باری در کار نیست؛ جوانانِ بیکار چگونه زناشویی کنند و فرزند بیاورند، هنگامی که خودشان نیز سربار پدر و مادرشان هستند؟! خوب! ما بسیار نیازمند سربازان حرفه ای هستیم. آقازاده های مان که سربازی نمی روند و پدران مسوولشان نیز سرگرم راست و ریس (ریست) کردن آیین نامه هایی برای قانونی کردن آنند؛* ولی شما نگران نباشید؛ ما از فرندان شما گوشت دَمِ توپ اسلام خواهیم ساخت و حتا اگر جایی بارگاه امام یا امامزاده ای نیست، خودمان آن را می سازیم. تا آنجا که به عرض این حقیر رسانده اند، رد پای این امامزادگان تا آن سر جهان در شهر نیویورک و اینا هم پیدا شده است. مگر نمی گویید جوانان از پیدا نکردن کار و گرسنگی و اینا خود را می کشند؟ خوب! حال که خود چنین می خواهند، چه بهتر که در راه اسلام خود را بکشتن دهند که هم اَجر اُخرَوی دارد و هم ثواب دنیوی برای بازماندگان شان در این جهان فانی!

از زبان «کیر خر مادر بخطای نظامِ خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ فروردین ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/03/blog-post_285.html

* امیرحسین قاضی ‌‌زاده هاشمی، دستیار رییس مهستان خرموش های اسلام پیشه در گفتگویی رسانه ای در برنامه ی «جهان آرا» از «پشم و شیشه ی» خرموش ها گفت:
«سربازی اجباری باید جمع شود. سربازی باید حرفه ‌ای شود. مجلس در این زمینه طرح دارد که باید با ستاد کل به توافق برسیم ... این طرح در مجلس پیشنهاد شده و باید این اراده در ستاد کل نیز بوجود بیاید و باید نگاه به خدمت سربازی در ایران تغییر کند.»

بنیاد داده ها برگرفته از «اسپوتنیک» به تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۹ با اندک ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر 

***

ارتباط تصویری جمعی از مداحان با رهبر انقلاب در سالروز میلاد حضرت زهرا

[زن در اسلام، چه از لحاظ ارزش‌های الهی و چه از لحاظ ارزش های انسانی، نیمی از مرد است و کَاَنَّهُ تخم چپ مرد هم بشمار نمی رود.]

در خجسته سالروز میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در نشست تصویری با جمعی از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام، حضرت صدیقه طاهره را تجسم عالی‌ترین مفاهیم اسلامی درباره زن، مادر و همسر دانستند و گفتند: در دیدگاه اسلامی قوی‌ترین پایه تربیت فکری و روحی انسان در کانون خانواده قرار دارد و در این کانون است که زمینه رشد واقعی زن در عرصه‌های مختلف فراهم می‌شود.

ایشان همچنین بر لزوم حفظ ادب اسلامی در سخن گفتن و پرهیز از بدزبانی و بدگویی علیه یکدیگر در فضای رسانه‌ای و مجازی، تأکید کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبریک میلاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و بزرگداشت مقام زن و مادر و همچنین سالروز ولادت امام خمینی(ره) و دهه مبارک فجر، به ابعاد شخصیتی حضرت زهرا و نقش برجسته ایشان به‌عنوان دختر گرامی و غمگسار پیامبر اسلام(ص) و همچنین همسر و هم‌تراز حضرت علی علیه‌السلام و مادر چهار خورشید درخشان و سرسلسله نسل پیامبر عظیم‌الشأن اسلام اشاره کردند و گفتند:
آن حضرت در دوران زندگی خود با فراز و نشیب‌ها، آزمون های بی‌نظیر و محنت‌های متعددی مواجه شدند اما در همه عرصه‌ها همچون همسرداری، مادری، مدیریت خانه، تربیت فرزندان، جهاد فی سبیل الله، امر به معروف و نهی از منکر، عبادت و بندگی خدا، و اخلاص در اوج بودند و نشان دادند یک زن می‌تواند به رتبه‌ی عالی عصمت برسد.

ایشان، حضرت زهرا و حضرت علی و فرزندان گرامی آنان را نمونه عالی یک خانواده اسلامی دانستند که الگوبرداری از همراهی، همدلی، اخلاص و مجاهدت آن بزرگواران می‌تواند جامعه اسلامی را به اوج برساند.

رهبرانقلاب اسلامی افزودند: برخی اوقات دل‌ها در بعضی از امور مضطرب می‌شوند اما نباید پریشان شوند زیرا رشحات آن مودّت و همراهی و مجاهدت‌های خالصانه اهل‌بیت در نظام جمهوری اسلامی نیز کاملاً مشهود است که فراگیری روحیه بسیجی، خدمات بی‌نام و نشان شهدای هسته‌ای، تلاش‌های گروههای جهادی و هزاران گروه جوان در عرصه‌های فرهنگی و علمی و همچنین صحنه‌ها و جلوه‌های زیبای گروههای پرستاری و پزشکی در قضیه کرونا، در واقع پیروی از همان نقشه جامع است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تفاوت بنیادین دیدگاه اسلام و غرب در مقوله زن، افزودند:
نگاه اسلام و جمهوری اسلامی به زن، نگاه تکریم و احترام است درحالی‌که نگاه رایج غرب، نگاه کالایی و ابزاری است. [حتا وقتی برادر مسلمانی زنش را به باد کتک می گیرد با تکریم و احترام بروی وی دست دراز می کند. همین مقوله را غربی ها آنگونه که باید و شاید، نفهمیده اند.]

ایشان خاطر نشان کردند:
در اسلام، زن و مرد از لحاظ ارزش‌های الهی و انسانی تفاوتی ندارند. البته در کنار وظایف مشترک، هریک از زن و مرد وظایف ویژه‌ای هم دارند و به همین علت است که خداوند متعال ترکیب ساختمان جسمی آنها را متناسب با این وظایف ویژه آفریده است. [به همین دلیل، مهم ترین وظیفه ی زن، زاییدن بچه است. خوب! البته در همینجا روشن می شود که آنچه درباره ی نبودن تفاوت های انسانی میان مرد و زن عرض کردیم، بیش تر شوخی کوچکی بود که ناخودآگاه بر زبان مان لغزید؛ وگرنه، همانطور که می دانید زن در اسلام، چه از لحاظ ارزش‌های الهی و چه از لحاظ ارزش های انسانی، نیمی از مرد است و کَاَنَّهُ تخم چپ مرد هم بشمار نمی رود.]

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: ما به نگاه اسلام افتخار می‌کنیم و در مقابل نگاه غرب به زن و سبک زندگی، سراپا اعتراض هستیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تبلیغات غربی‌ها مبنی بر اینکه اسلام و حجاب اسلامی مانع رشد زن می‌شود، گفتند:
این یک دروغ واضح است و دلیل بارز خلاف واقع بودن آن، وضعیت زنان در جمهوری اسلامی است. [زن در زیر چادر به  اندازه ای از آزادی برخوردار است که می تواند شرمگاهش را برای مدت زمان مشخصی که شریعت مقدس شتری آن را معین فرموده به هر مرد مسلمان بفروشد و از این راه درآمد کسب کند؛ همین که هم اکنون، الی ماشاء الله در سرتاسر ایران می بینید؛ حتا پیشرفت بجایی رسیده که شمار هر چه بیش تری از جهانگردانِ عاقل تر از ولگردی در تایلند و فیلیپین و اینا دست می کشند و به ایرانگردی روی آورده و می آورند. البته در  این زمینه، کار با برخی اشکالات شرعی نیز روبروست که تنی چند از روحانیون تراز اول جهان اسلام در حال کار برای برطرف کردن آن هستند. شاید کار که گونه ای تعامل با جامعه جهانی نیز هست به آنجا بینجامد که مسلمان شدن ساعتی اینگونه ایرانگردان، مورد پذیرش اسلام و حق تعالی قرار گیرد که به نوبه ی خود، پیشرفت بزرگی در گسترش دین مبین اسلام محسوب می شود و به آن ایرانگردان بخت این را می دهد که گوشه ای از باغ سبز اسلام عزیز را برای العین ببینند و از مزایان آن بهره مند شوند. خوب! این هم از پیامدهای جهانی شدن است و ما نیز نمی توانیم پشت در بمانیم.]

ایشان افزودند: در ایران در هیچ مقطع تاریخی تا به این حد، زن تحصیل‌کرده و فعال در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری، علمی، سیاسی و اقتصادی حضور نداشته و همه اینها از برکت جمهوری اسلامی است.

ایشان همچنین با تجلیل از نقش ماندگار و بی‌نظیر مادران و همسران شهدای دفاع مقدس و شهدای دفاع از حرم گفتند:
متأسفانه درباره این بزرگواران آثار هنری کمی تولید شده که جا دارد اقدامات بیشتری انجام شود.

رهبر انقلاب اسلامی نگاه اسلام به زن را زمینه‌ساز برجسته شدن نقش محوری خانواده و مادر برشمردند و با تأکید براینکه قوی‌ترین پایه‌های تربیت فکری و روحی و حقیقی‌ترین فضای صمیمیت در کانون خانواده شکل می‌گیرد، خاطرنشان کردند:
دستگاههای تبلیغاتی غرب و متاسفانه برخی غربزده‌های داخلی تلاش دارند تا نقش محوری مادر در خانواده کمرنگ و یا حذف شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تاکید بر لزوم ارج‌گذاری به جایگاه زنان خانه‌دار و نقش ویژه آنان در خانواده، به موضوع ازدواج بهنگام و فرزندآوری نیز اشاره کردند و افزودند:
این دو موضوع از نیازهای حیاتی امروز و فردای کشور است که مداحان باید به‌عنوان یک رسانه بزرگ برای ترویج آن نقش‌آفرینی کنند. [گل از گل مداحان شکفت: نقش آفرینی؟! بله با کمال میل. ما برای آن سر از پا یا اندام های دیگر نمی شناسیم.]

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان، مداحی را پدیده‌ای ویژه و منحصر بفرد خواندند و با اشاره به ترکیب این هنر از شعر، نغمه‌پردازی، رساندن سخن به اعماق جان مخاطبان با صدای خوش و همچنین برخورداری از عناصرِ اندیشه، عاطفه، اطلاعات معارفی، تاریخی و آگاهی‌های اجتماعی و جهانی، گفتند:
موضوع کار مداح از عالی‌ترین موضوعات یعنی ستایشگری اهل‌بیت، و وظیفه او گسترش دادن الگوی زیست نبوی، علوی و فاطمی و ترویج اندیشه‌ها و درس های آن بزرگواران است. [همانطور که بزرگ ترین وظیفه ی برادران نظامی، موشک سازی و موشک پرانی است و ما پیش تر چندین و چند بار آن را گوشزد کرده ایم، بزرگ ترین وظیفه ی شما برادران نیز گریاندن پر سوز و گداز مسلمین  با صدایی خوش و ستایشگر است.]

ایشان با توصیه مداحان به جدی گرفتن این وظیفه مهم، تأکید کردند:
هیئت باید به شکل هیئت باقی بماند بنابراین قالب و شکل مداحی را حفظ کنید و نگذارید با استفاده از ابزارهای خارج از قالب مداحی، هیئت‌ها به محیطهای دیگر تبدیل شوند.

رهبر انقلاب اسلامی مداحان و شعرای اشعار مداحی را به استفاده از مطالب متقن و محکم و متین سفارش کردند و با انتقاد از مخدوش شدن ادب اسلامی در برخی محیطهای رسانه‌ای و فضای مجازی، در توصیه مهم و پایانی خود به مداحان و همه تریبون‌داران و رسانه‌ها، بر «حفظ ادب اسلامی در سخن گفتن» تأکید و خاطرنشان کردند:
بدگویی و بدزبانی در جامعه باید جمع شود و ادب اسلامی گسترش یابد. [در ادب اسلامی، حتا طعنه زدن یه دیگری نیز جایز نیست؛ هر چند که آن را در لفافه بپیچانیم؛ بدی دیگر آن این است که بلافاصله از سوی دشمن برداشت ناروا می شود؛ من باب مثال، وقتی از ناراحتی یا خشم به برادری می گویید: «خیلی آقایی!»، دشمن همین را به پای این حقیر می نویسد و ما را نشانه می گیرد؛ البته ما می دانیم که باادب ترین آدم ها در میان همین گروه ممدوح یافت می شوند.]

ایشان با اشاره به دو خطبه توفانی حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) که در عین مضامین مهم و اعتراضی و اعلام خطر درباره انحراف از مفاهیم برجسته اسلامی، با کلمات محکم و متین و بدون بیان حتی یک کلمه توهین‌آمیز بیان شده است، افزودند: مکتب اهل‌بیت از مسائلی مانند قول بغیر علم، غیبت، تهمت، بدگویی و بدزبانی مبرّا است و شما مداحان نیز باید این معارف را در زبان و عمل به مردم تعلیم دهید. [حتا اگر دشمن به شما بداخمی کرد و زور گفت، باید با نرمش قهرمانانه به پیشوازش شتافت تا نرم شود.]

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با ابراز خرسندی از حرکت رو به رشد دستگاههای تبلیغی کشور از جمله بخش مداحی، از ابتکارات خوب مداحان در مناسبتهای ماه مبارک رمضان و عزاداری محرم که متناسب با شرایط کرونا انجام شد، تقدیر و در پایان خاطرنشان کردند:
بدانید دشمنان در مقابله با جمهوری اسلامی هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند و اسلام و جمهوری اسلامی رو به قوت و اقتدار روزافزون است. [از نشانه های زیر بار بیش تر رفتن در «برجامِ سگ مرده»!]

ایشان افزودند: البته مشکلات و فراز و نشیب‌ها همواره وجود داشته و دارد. افرادی خدمت می‌کنند و افرادی هم ظرفیت ها را از دست می‌دهند اما جمع‌بندی همه اینها، حرکت رو به جلو است.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، هشت تن از مداحان و شاعران از استانهای مختلف کشور به قرائت اشعار و مدایحی در فضائل حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها پرداختند.

برگرفته از «تارنگاشت کیر خر نظام»   ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۹

دانسته از ویرایش و پارسی نویسی این گزارش خودداری ورزیده ام. افزوده های درون [ ] همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

به این می گویند: غوز بالا غوزی لاینحل! ـ بازپخشش

مشکل ما که یکی دو تا نیست و هر اندازه هم از اینگونه جلسات برگزار کنیم، بجایی نمی رسیم. آقا هم بحمدلله دیگر چون گذشته پافشاری نمی کنند و دست شان آمده است که هیچ کاری نمی شود کرد؛ تنها می توانیم سرعت اَنترنت را مهار کنیم؛ ولی آن ها را که نمی شود گرفت؛ حتا زمان پیش از اَنترنت هم اینجور بود؛ ما خودمان دو سه تایی از این ها در عمرمان دیده ایم و البته هر بار ترس برمان داشته بود؛ تنها یک بار که جنّ مادینه ی جمیله ای با چشمان درشت و کون و کپل و ممه های گُنده دیدیم، کمی ترس را کنار گذاشتیم و دست دراز کردیم که بگیریمش؛ ولی هوارکنان، چنان به سرعت برق و باد گریخت که دل مان ریخت و از گناهی که کرده بودیم، پشیمان شدیم و توبه کردیم. البته ماجرا را برای خانم والده هم جور دیگری گفتیم که اسباب دردِ سر فراهم نشود. حالا از آن موقع هم بدتر است. آن تو هستند و بر ضدّ ما توطئه می کنند و می نویسند و شعارهای ضدّ اسلام سر می دهند؛ ولی چگونه می شود آن ها را گیر انداخت، کسی نمی داند. از همه بدتر، شمارشان نیز هر روز افزوده می شود و حتا برخی از جنّ های نامدار مسلمان مانند «جعفر جنّی» که بعدها تغییر نام داد و شد «زعفر جنّی» از ما رویگردان شده به لشکر استکبار و جبهه ی دشمنان ملحق شده اند. خوب به این می گویند: غوز بالا غوزی لاینحل!

حالا بیا «گروه اندیشه ورز» راه بینداز و مشتی کور و کچل و کون تغار در آنجا بگمار تا چاره ای بجویند؛ مگر توفیر می کند؟!

از زبان کلاغ مچاله رهبری و نظام:  ب. الف. بزرگمهر   هشتم بهمن ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/01/blog-post_621.html

«هیات اندیشه ورز در اجلاس عمومی مجلس خبرگان رهبری و با حضور ۸۸ نفر از اعضای این مجلس در اسفند ماه انتخاب خواهند شد و بعد از اینکه آیین نامه ها و راهکارها نوشته شد فعالیت شان را آغاز خواهند کرد ... من به عنوان سخنگوی هیات رئیسه نمی توانم از این نکته غلفت کنم که همه اعضای جلسه از فضای مجازی نگران بودند. اعضای مجلس خبرگان رهبری به صراحت اعلام کردند که فرماندهی این اغتشاشات دست فتنه گران فضای مجازی بود.»

گفته های «نشانه خدا» کون تغار: احمد خاتمی، پس از پایان سومین نشست هیأت رئیسه «مجلس خبرگان» با کمیسیون های داخلی این مجلس در میان خبرنگاران، «خبرگزاری پشم و شیشه»  پنجم بهمن ماه ۱۳۹۶

۱۴۰۴ آبان ۱۵, پنجشنبه

با بسته شدن شیرهای نفت و گاز، بهانه های جنگ افروزی از دست دشمنان درونی و بیرونی گرفته خواهد شد

به دو گزارشگونه ی زیر این یادداشت، با برنام «یک گردهمایی برجسته از یگانگی طبقاتی کارگران»١ اندکی باریک شوید! در اینجا به سویه ای دیگر از برجستگی یگانگی طبقه کارگر میهن مان اشاره ای کوتاه و نه آنچنان دربرگیرنده می کنم که بنا بر همه ی نمودها و نشانه ها در آینده ای نه چندان دور و شاید همین روزها و هفته های در پیش از برجستگی بسیاری برخوردار خواهد بود:
کوشش هر چه بیش تر برای آمایشِ چگونگی رویارویی با دشمنان بیرونی ایران که با آرایش دروغینِ هواداری از توده های میلیونی مردم ایران از آن میان، بویژه در پی بمبارانِ ساختارهای نفت و گاز کشور بوده و برای به انجام رساندنِ آن روزشماری می کنند.

از دید من بسیار روشن است که برای زمینگیر نمودن دشمن درونی توده های مردم ایران، همانا: «گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان» تا شیرهای نفت و گاز، این گلوگاه های پردرآمدِ درشت ترین انگل های اختسادی ـ هازمانی، بسته نشوند٢ آب از آب تکان نخواهد خورد.

این دو داده را کنار هم که بگذارید و با یکدیگر بسنجید، چنین برآیندی خواهد داشت:
با بسته شدن شیرهای نفت و گاز بدست توانای طبقه کارگر ایران، نه تنها چنین بهانه ای از دست دشمنان اهریمن خوی بیرونی گرفته خواهد شد که رژیم سزاوار سرنگونی همچنان فرمانروا بر میهن مان نیز که در بن بست پدید آمده ی سیاسی و اختسادی ـ هازمانیِ خود پدیدآورده چاره ای جز جنگ افروزی نمی بیند و برای آن آماده می شود، رسوا شده و دستکم بهانه ای سیاسی و رزمی برای انجام آن نخواهد داشت.

ب. الف. بزرگمهر  ١۵ آبان ماه ١۴٠۴

پی نوشت:

١ ـ یک گردهمایی برجسته از یگانگی طبقاتی کارگران

جمع متحدانه و پرشکوه کارگران ارکان ثالث نفت و گاز با همراهی کارگران شرکتی برق از نقاط مختلف کشور در مقابل نهاد ریاست جمهوری

کارگران ارکان ثالث نفت(پیمانکاری) پرچم دار برچیده شدن و نابودی شرکتهای برده داری پیمان‌کاری در صنعت و تولید و چرخه ی استثمار وحشیانه طبقه کارگر ایران

این تجمع نمایی از اتحاد طبقاتی کارگران ایران برای رهایی از ستم و استثمار است

نابود باد شرکتهای پیمانکاری نابود باد استثمار

کارگر نفت افتخار طبقه کارگر ایران

برگرفته از «تلگرام»  ١٠ آبان ماه ١۴٠۴ 

***

ـ کارگران ارکان ثالث نفت، امروز در حالیکه کارگران شرکتی برق نیز به آنان پیوسته اند،  دیگر حاضر به تداوم بردگی خود نیستند.

ـ آنان چهار سال است با وعده و وعید در دالانها و پیچ و خم های اداری مجلس و دولت، سردوانده میشوند. مافیای نفت و مدیران ارشد حکومتی که خود در پشت پرده شرکتهای پیمانکاری و ذی نفعان اصلی آن  هستند حاضر به دست کشیدن از خوان یغمایی که روی دوش تبعیض و بی حقوقی میلیونها کارگر در صنعت نفت و گاز، مخابرات، توانیر، معادن و صنایع فولاد و خودرو سازی و ..‌.. گسترانده اند نیستند.

ـ اما کارگران صنعت نفت و گاز با اقتدار ایستاده اند تا نقطه پایانی بر وجود شرکتهای پیمانکاری و بردگی بگذارند.

ـ شرکتهای پیمانکاری برای حکومت و کارفرمایان و صاحبان سرمایه یک راه کثیف ارزان سازی نیروی کار و کسب سودهای نجومی است.

ـ نابودی شرکتهای پیمانکاری، مصافی بزرگ برای کارگران نفت و کل طبقه کارگر ایران است و امروز کارگران متحد و مقتدر نفت، پرچمدار رهایی کارگران ایران از شرکتهای برده داری پیمانکاری هستند.

برگرفته از «تلگرام»  ١٠ آبان ماه ١۴٠۴

٢ ـ کم و بیش بسان آنچه در پایان رژیم گوربگورشده ی پادشاهی بدست توانای کارگران نفت، هستینگی یافت و سرنگونی پرشتاب آن رژیمِ از سر تا دُم وابسته به امپریالیست ها بسرکردگی «یانکی» ها را در پی داشت.

۱۴۰۴ آبان ۱۴, چهارشنبه

ایران، کشوری از درون چنگ اندازی شده! ـ بازپخشش

جنبش اجتماعی سال ۱۳۸۸ ایران به شَوَند (دلیل) شکاف طبقاتیِ ژرف میان لایه های بگونه ای عمده، میانگین به بالای اجتماعیِ به جُنب و جوش درآمده در آن با لایه های فرودست اجتماعی۱ از سویی و نبود سازمان۲ چپی راستین و رزمنده۳ نتوانست طبقه کارگر و زحمتکشان پیرامون آن را به میدان کارزار کشانده و فرازی توده ای و خلقی۴ یابد. از همین رو، خواست آزادی های اجتماعی به میان آمده در آن، نه بر بنیانی دانشورانه و پیگیر، دربرگیرنده ی حق کار و درآمد و سازمان یابی شایسته ی توده های کار و زحمت در ساختارهای صنفی ـ سیاسی خویش که در چارچوبی بسته، گوشه دار یا کژدیسه با خواست ها و نیازهای برآورده نشده ی انقلاب بهمن ۵۷ و پذیرفتنی ـ و حتا دلخواه! ـ برای کشورهای امپریالیستی استوار شد و مزدوران شان، بسیار زود و به هنگام زیر پوست آن خزیده، جای تهی مانده ی نیروهای پیشروی اجتماعی در رهبری و سمتدهی آن را پر نمودند.

سیاست و شیوه ی برخوردِ «حزب توده ایران»۵ به جنبش اجتماعی یادشده به شَوَندهای گوناگون و برجسته تر از همه، نبود سازمانی خوب ساز و برگ یافته به «سوسیالیسم دانشورانه» درخور شرایط روز از چارچوب دلخواه لایه های میانگین به بالای جامعه با گرایش های آشکار و خودگولزنک لیبرالیسمی وارفته و بی چشم انداز برای میهن مان فراتر نرفت۶ و از همان نخست به دنباله روی آشکار از نیروهای بورژوا لیبرال، اسلام پناهان و اسلام پیشگانی از گونه ای دیگر کشید که گرچه در گفتار و با رویکردی ناراست و دوپهلو به دوران بسیار کوتاه انقلابی در گذشته، بانگِ «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد» که بخودی خود از هیچگونه آرشی برخوردار نیست را سر داده بودند، گوشه ی چشمی نیز به کنار آمدن با کشورهای امپریالیستی و بویژه امپریالیست های «یانکی» و زیر پا نهادن اندک برجای مانده های انقلاب توده ای بهمن ۵۷ داشتند و در سخنرانی های شان، بارها چنین گرایشی را پوشیده و آشکار بر زبان راندند. همه ی این ها در کنار یکدیگر و برخی دیگر واقعیت ها و روندهای به تاریخ پیوسته ی اشاره نشده در اینجا به سردرگمی هرچه بیش تر جنبشی که بنا بر آزمون های تاریخی و بسیاری نشانه ها و نمودها، می توانست فراگیرتر شده به سرنگونی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی انجامد، افزود و آن را بی سر و سامان تر نمود.

همان هنگام که کنارِ گودنشینان بسیاری و از آن میان، میرزابنویس های حزب یادشده به «روزشمار نویسی» روی آورده و آتشی سمت و سو نیافته و پر هرج و مرج که هر جا درمی گرفت، می سوزاند را باد می زدند، کمابیش روشن بود که چنان جنبشی، نه تنها به بنیادی ترین خواست های خود نخواهد رسید که فرجامی ناگوار و تلخ خواهد داشت و سرخوردگی، سیاست زدگی، روی آوری به درویش بازی و عرفان دروغینی چون آنچه آن «بَل بَل گوشِ»۷ نیرنگباز می پراکند و بسیاری کژدیسگی های اجتماعی دیگر و از آن میان، گسترش پریشانگویی مذهبی، نه تنها در میان توده ی مردم که در میان روشنفکران را دامن خواهد زد. آنچه از همه بدتر بود و زمینه ی شکست های بیش از پیش رژیمی فرسوده و وامانده در گره گشایی ساده ترین دشواری های اقتصادی ـ اجتماعی توده های مردم و نیز سرافکندگی ها و سرسپردگی کنونی آن را بیش از پیش فراهم نمود، ریختن آب به آسیاب امپریالیست ها بود که همه ی نیروهای یادشده در بالا و کمابیش، همه ی حزب ها و سازمان های رویهمرفته فرقه گرای درون و برون کشور از چپ و راست و بیش از همه، گریختگانی از درون و پیرامون رژیم و پناه برده به دامن «شیطان بزرگ»، بگونه ای آگاهانه یا از سر ناآگاهی، خواه ناخواه در آن دست داشتند. در این باره، نمی توان نقش رهبر دَبَنگ و نابکار رژیم را نادیده گرفت و آنچه نمی بایستی به آن دست می زد را ناگفته گذاشت؛ وی که از ایستادگی و پایداری رهبر درگذشته ی انقلاب بهمن برخوردار نبوده و نیست و همواره به پیروی از روندهای سیاسی و گرایش های لایه های اجتماعی فرمانروا بر اقتصاد و سیاست کشور، ناچار به ویراژ دادن، چپ و راست زدن و نمایش هایی گاه بس ریشخندآمیز برای برجا نهادن راه گریز از دری دیگر بوده تا بتواند بر اوج بادهای برخاسته از خزینه اش سوار باشد، پس از دستبرد فراقانونی به اصل ۴۴ «قانون اساسی»، گامی دیگر به سویی برداشت که پیش از آن نیز گرایش خود را به آن نشان داده بود:
«هر زماني كه وقت مذاكره [با آمريكا] فرابرسد، من خودم آن زمان را اعلام خواهم كرد.»۸ و این هنگامی بود که چانه زنی ها و گفتگوهای پنهانی میان نمایندگان رژیم با نمایندگان و نظامیان «یانکی» در عراق درباره سرنوشت آن کشور و چیزهای همچنان ناروشن دیگری جریان داشت یا تاره به پایان رسیده بود و پیش از آن نیز گفتگوهایی با یا بی میانجی، بارها در زمینه هایی دیگر انجام پذیرفته بود؛ بنابراین، آماج گفته ی بر زبان آمده از سوی "رهبر" که نخستین نشانه های سرجُنبانی وی به فشارهای درونی «میوه چینان انقلاب» و از آن میان، کلان بازرگانان و سوداگران شیفته ی «تعامل» با «شیطان بزرگ» را دربر داشت، تنها گامی فراتر از سالیان دراز گفتگوهای پنهانی و روی آوردن به گفتگوهای آشکارتر و بی پرده تر۹ برای گشودن گره کور دشواری های «خورد و برد» با «شیطان بزرگ» برای دریافت پایوری هستی رژیم بود که از زبان یکی از برادران تازی ـ انگلیسی، رفتن به ماه عسل با «شیطان» حتا در کنار «مار غاشیه» در ژرفای دوزخ را نیز در ذهن خویش می پرورانید؛۱۰ گفتگوهایی آشکار که پیش از آن، نه "رهبر" دَبَنگ و نه کسی دیگر، زَهره ی پیشنهاد آن را نداشت!

شکست جنبش سال ۱۳۸۸ که در میانه ی کارزار آن، سست و پوشالی بودن ساختار رژیم نیز بروشنی به نمایش درآمد و افزون بر موش های گریخته از «کشتی نظام»، دورویان، فرصت جویان و طرفداران «حزب باد»، چون آن یکی برادرِ تازی ـ انگلیسیِ تمرگیده بر جایگاه ریاست مجلس فرمایشی، پشت به باد داده و سرِ خر را به سویی دیگر چرخاندند، هم زمینه ی گفتگوهای آشکار با «یانکی» ها را آماده نمود و هم آن را به رژیم فرسوده و از بنیاد لرزان و سست شده با تن دادن به قراردادهایی ننگین و ایران بربادده و خواری و سرسپردگی هرچه بیش تر و آشکارتر گرانبار نمود. نشانه های آن را در وادادگی های "رهبر"، هر دو چشم را فروبستن به رویدادهای ناگوار و سهمگین۱۱، ناسزاگویی های از سرِ بیچارگی وی به زمین و زمان و حتا برخورد "دلسوزانه" و آبزیرکاهانه ی «برادر بَرَک حسین» به وی گواه بوده ایم!   

همه ی این ها از سال ۱۳۸۸ به این سو، شرایطی برای کشورمان رقم زد که از بسیاری سویه ها در جهان بی همتاست و شاید از دیدگاه تاریخی نیز بی پیشینه باشد:
کشوری از درون چنگ اندازی شده که شرایط اقتصادی ـ اجتماعی آن با کم و بیش هیچ کشوری در جهان، حتا خودکامه ترین شان، همانند نیست؛ اگر در بسیاری از دیگر کشورها با نادیده گرفتن سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی هر یک، روند چرخش اقتصادی با روند اجتماعی رویهمرفته سازگار و همراستا بوده و با فراز و نشیب های ناگهانی و پدیده هابی پیش بینی نشده همراه نیست، در ایران کنونی با چنین روند و پدیده هایی که گاه چون زمین لرزه تار و پود جامعه را درمی نوردد، روبروییم که به باور من، پی گرفتن همان راه رویش اقتصادی ـ اجتماعیِ کهنه و ناسازگار با خواست های انقلاب سترگ بهمن ۱۳۵۷ ایران و فرانروییدن انقلاب سیاسی به انقلاب اجتماعی، بنیاد و برجسته ترین شَوَند آن است؛ بگونه ای که بسیاری از آن خواست ها حتا در چارچوب اصلاحات اجتماعی ـ اقتصادی («رِفُرم») نیز جامه ی عمل نپوشیدند.۱۲ 

اگر به روند تاریخی پیموده شده ی سازند۱۳ سرمایه داری (امپریالیستی) در دوره ی پس از انقلاب بهمن ۵۷ تاکنون باریک تر شویم، خواهیم دید که همزمان با گسترش بی پیشینه ی این سازند در تار و پود اقتصاد و جامعه کشورهای گوناگون («گلوبالیسم سرمایه داری»)، سمت و سوی فروکاستی (نزولی)۱۴ و نمود بیش از پیشِ سرشت سرکوبگرانه ی آن، کاهش دامنه و پایداری هرگونه «اصلاح اجتماعی ـ اقتصادی» به سود نیروهای کار و زحمت در همه ی کشورهای جهانِ سرمایه و از آن میان، ایران را در پی داشته و دارد. از همین رو، پیگیری راه رشد سرمایه داریِ دوران رژیم ستمشاهی و نیز پاسداری از ساختارهای دیوانسالاری کهنه ی ناسازگار با چنان انقلابی توده ای با اندک دگرسازی هایی زیر پوشش "اسلام"، همه ی آخشیج های بایسته برای شکست انقلاب در چارچوب روندِ تاریخی یادشده را از همان نخست در زهدان خود می پروراند.۱۵سی سال و اندی بدرازا کشید تا ضدانقلاب به پوستین «اسلام» درآمده، واپسین برجای مانده های آن انقلاب سترگ را چون برفی لگدمال شده و آغشته به چرک و خون بروبد و در کالبدِ بورژوازی سوداگر و داد و ستدپیشه ای با وابستگی های بیشمار به سرمایه امپریالیستی از نو در ایران زمین جان بگیرد. در روندی جانکاه و سراشیبی، گره دشواری های اقتصادی ـ اجتماعی دوران ستمشاهی نه تنها به شیوه ای انقلابی به سود توده های کار و زحمت گشوده نشد که حتا در چارچوب «اصلاحات اجتماعی ـ اقتصادی» نیز به آن ها پاسخی داده نشد. گره هایی تازه بر گره های کهنه افزوده و ناهمتایی (تضاد) های درونی و برونی رژیمِ میوه چین انقلابی توده ای، هرچه بیش تر رویهم انباشته شد. به این ترتیب، در روندی که بویژه از سال ۱۳۸۸ به این سو، بیش از پیش رخ نمود، افزون بر شکاف ژرف طبقاتی و زمینه ساز گسست خلق های ایران زمین، رویارویی توده های مردم ایران با رژیمی پوسیده از درون نیز از گسترشی بیمانند برخوردار شد؛ پدیده ای که از یکسو، رژیم اسلام پیشه را افزون بر وابستگی های اقتصادی به وابستگی سیاسی و پشت دادن به نیروی کشورهای امپریالیستی حتا با زنهارخواری (خیانت)  و زیر پا نهادنِ ناوابستگی (استقلال) کشور کشاند و از سوی دیگر، سرکوب توده ها و پایمال نمودن حقوق اجتماعی و مدنی زیر پوشش قانون های شتری شریعتی وامانده را گسترشی همه سویه بخشید:
واکنشی زنجیره ای که بازتاب آن در پهنه ی اقتصادی ـ اجتماعی از سویی با پیشبرد سیاست های دستور داده شده از سوی نهادهای بزرگ سرمایه امپریالیستی چون «صندوق جهانی پول» و «بانک جهانی» و خصوصی سازی های گسترده و بی بند و بار، نابودی بیش از پیش ساختارهای اقتصاد ملی و بیمار کشور را در پی داشت و از دیگر سو، در سنجشی نسبی با اقتصادی زاینده و فرآورنده، شمار بسیاری سرکوبگر و خبرچین را در چارچوب سازمان ها و نهادهایی چون «بسیج»، «سپاه»، «امر به معروف و نهی از منکر» برای انجام کارهایی نازا و زیانبار بکار گرفت تا مردمی تنگدست شده و خوگرفته به پریشانگویی های مذهبی را بازهم بیش تر مهار و سرکوب کنند. این نیز بماند که به عنوان نمونه، پای خبرچین ها و تروریست های شان تا ژرفای اروپا و جاهای دیگر جهان نیز کشیده شده است.

با آنچه بگونه ای فشرده در میان نهاده شد، در کشوری با چنان ویژگی هایی، دیگر کم ترین نیازی به چنگ اندازی نیروی بیگانه به ایران زمین نیست.۱۶ رژیم ضدِّملی، زنهارخوار و وابسته به کشورهای امپریالیستی، در کردار به چنین کاری دست یازیده و گرامی میهن مان را به کشوری زیر یوغ بیگانه دگردیسه نموده است. اینکه چنین رژیم دست نشانده ای، بگونه ای چشمگیر سیاست نابودی طبقه کارگر کشورمان را در پیش گرفته یا زنان برومند و سرفراز ایرانی را به "گناه" همیاری گسترده و داشتن نقشی پیشرو و برانگیزاننده در انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷ و سر فرود نیاوردن در برابر زورگویی های مشتی زالوی شکمباره و تن ندادن به روسپیگری زیر برنام و به بهانه ی "قانون" های شریعتی وامانده و زن ستیز به هر بهانه ای بیکار می کند۱۷، بخوبی گواه بخشی از واقعیت های دردناک اجتماعی است که فرومایگی و بزهکاری های کوچک و بزرگ از یکسو و سرخم نمودن در برابر "دست سرنوشت" از سوی دیگر را در جامعه ی ایرانی گسترشی چشمگیر بخشیده است.

به پندار من، پیگیری چنین اوضاعی در کشورمان، در شرایطی که رژیمی ضدملی و تن به خواری و زنهارخواری داده، تنها به پشتوانه ی نیروهای امپریالیستی همچنان روی پاست و نیروهای سیاسیِ پاسخگو در برابر تاریخ، نه تنها برای سرنگونی آن برنامه ای ندارند که همگام با دولت «زهدان اجاره ای» از برخی شعارهای گذشته ی خود نیز چشم پوشیده و سر در لاک فرو برده اند، آشوب های کور و هرچ و مرج جویانه در همه جا را دامن خواهد زد که هم اکنون گواه اوجگیری آن در برخی جاهای ایران هستیم؛ آشوب هایی که با کژدیسه نمودن دانسته و آگاهانه ی آن ها از سوی رژیم تبهکار و لانه ی مزدوران امپریالیست به سوی چالش هایی از گونه ی «جنگ بر سرِ آب» و مانند آن کشانده شده، زمینه ی جنگ های برادرکشی آینده را فراهم خواهد نمود؛ از سوی دیگر، پیگیری چنین اوضاعی، جنگ مسلحانه ی توده ای و بگمان نیرومند، جنگ آزادیبخش خلقی را ناگزیر خواهد نمود که به نوبه ی خویش، واگرایی اقتصادی ـ اجتماعی بیش از پیش و گسست میان خلق های ایران زمین را دامن زده و در شرایطی جداگانه و هم اکنون پیش بینی ناپذیر می تواند به جدایی بخش های دیگری از پیکر ایران زمین برجای مانده از دوران کهن بیانجامد؛ آنچنان شرایط و اوضاعی که این یا آن خلق ناگزیر به جداشدن از سایر خلق ها و پیگیری راهی دیگر شود.۱۸

«... باید کاری هرکول وار و شاید بیش از آن به انجام برسانیم. اگر آن پهلوان افسانه ای، آب دو رودخانه را به آخوری به نام ”اوژیاس“ با شمار بسیاری گاو که سی سال پاک نشده بود، بست تا پلشتی های تلنبار شده آن را یکسره بشوید و از ناپاکی بزداید، ما نیازمند کوششی بیش از آن خواهیم بود تا خیمه و خرگاهی پلیدتر و ناپاک تراز آن آخور با همه ی جانوران درونش از خر و گاو گرفته تا گراز و بوزینه را به آب و آتش بسپاریم. هنگام آن دیر یا زود فرا خواهد رسید؛ سوخت و سوز نیز نخواهد داشت؛ گرچه نیازمند کاری پهلوانی و هرکول وار است؛ کاری که تنها از دست توده های مردم و در پیشاپیش آن ها طبقه کارگر ایران برخواهد آمد.» ۱۹

ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/08/blog-post_75.html

 پی نوشت:

۱ ـ برجسته ترین عامل «عینی» از دید نگارنده

۲ ـ پارسی نویسی:

 کاربرد واژه ی پارسی «سازمان» را از هر دو سویه ی آرش دربرگیرنده تر درونمایه و برونزد پارسی آن، سزاوارتر از کاربرد واژه ی از ریشه ی عربی «حزب» می دانم و آن را سپارش می کنم.

۳ ـ برجسته ترین عامل «ذهنی» از دید نگارنده

۴ ـ دو واژه ی «توده» و «خلق» از آرشی کم و بیش یکسان برخوردارند؛ در اینجا، دانسته هرکدام را به آرش باریک تر خویش آورده ام که در آن «توده» از مانشی دربرگیرنده تر و گسترده تر از «خلق» برخوردار است و این یکی، بویژه با چشمی به واقعیتِ چندخلقی بودن کشور اشاره شده است.

۵ ـ یادآوری نام و پرداختن به شیوه های کار آن حزب به شَوَند پرچمداری و نشانگذاری آن در تاریخ کنونی ایران، بویژه تا کودتای ننگین ۲۸ اَمرداد ماه ۱۳۳۲ است؛ وگرنه، چنانچه سخن تنها بر سر رویکردهای این حزب در سی و اندی سال گذشته بود، هرگز از آن یاد نمی کردم. 

۶ ـ گرچه در کردار اجتماعی به چنان آماج ها و چارچوب دلخواه دست نمی توان یافت؛ به این شوندِ ساده که لایه های اجتماعی یادشده از هیچگونه افق و چشم انداز اقتصادی ـ اجتماعی جداگانه برخوردار نبوده و گرایش های طبقاتی شان، بسته به این که به کدامیک از دو قطب جامعه ای طبقاتی (در سازند سرمایه داری: طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار) نزدیک تر است، کالبد می یابد.

«این نیروها مانند پرده های آکوردئونی که به این دسته یا آن دسته ی آکوردئون نزدیک تر یا دورترند، به همان نسبتی که به یکی از دو طبقه ی بنیادین جامعه ی سرمایه داری: طبقه ی کارگر یا طبقه ی سرمایه دار دورتر یا نزدیک ترند، دارای موضعی انقلابی تر یا ضد انقلابی ترند. این نیروها که دربرگیرنده ی لایه های گسترده ی میانی جامعه اند، از افق و دورنمای مستقل سیاسی و اجتماعی برخوردار نیستند و نمی توانند باشند. دشواری کار نیز در همینجاست و افزون بر آن، هستی گرانبار و دیرپای خاورخودکامگی در میهن مان، داوری درباره ی این یا آن آدم را بازهم دشوارتر می کند؛ تنها سنگ محکی که برجای می ماند، عملکرد سیاسی ـ اجتماعی آن هاست ...»

«خود و دیگران را نفریبیم!»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۷ اسپند ماه ۱۳۹۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_1875.html

«لایه های میانگین اجتماعی که از هیچگونه افق طبقاتی ـ تاریخی برای ساخت سامانه ای جداگانه برای خود برخوردار نبوده و مانند پرده های آکوردئون، میان دو قطب اصلی جامعه درگیر، پراکنده و نزدیکی نسبی به این یا آن قطب دارند با به قدرت رسیدن طبقه کارگر بازهم بیش تر دگرگون شده و در صورت کاربرد سیاستی هوشمندانه از سوی حزب طبقه کارگر، هرچه بیش تر به سوی این حزب و گرایش به برنامه ی عمل آن که به هیچ رو با آن «ناهمتایی (تضاد) آشتی ناپذیر» («آنتاگونیسم») ندارند، گام برمی دارند. دلیل آن نیز این است که طبقه کارگر و حزب وی در روندی که آغازگر از میان رفتن (زوال) دولت بورژوازی در روندی مرحله ای است، نه تنها نماینده ی طبقه ی خود که جز برجای مانده های (همبود) سامانه ی در حال فروپاشی سرمایه داری، نماینده ی سرتاپای جامعه و از آن میان لایه های اجتماعی میانی است که با طبقه ی کارگر ناهمتایی آشتی ناپذیر ندارد ...»

«خرسندی با لبخندی تلخ! مگر شدنی است؟!»، ب. الف. بزرگمهر، پنجم اردی بهشت ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/04/blog-post_25.html

۷ ـ «بَل بَل گوشِ» به کسی گویند که گوش های بزرگِ برافراشته (عمود بر سر) دارد. نیازی به آوردن نام یکی از آن «بَل بَل گوشِ» های مزدور نیز نمی بینم؛ بگمانم، همین نشانه برای شناسایی این "استاد" بیمایه بس باشد!

۸ ـ سخن سرایی وی، بگمانم در مشهد، سال ۱۳۸۶

۹ ـ آشکارتر به این شوند که گفتگوهای کنونی رژیم و «سیاه بازی هسته ای» پی گرفته شده که همه چیز در آن پنهان نگاه داشته شده را نمی توان گفتگوهایی آشکار نامید. نیاز این رژیم پلید به پنهانکاری و ساخت و پرداخت عبارت های پوچی چون «بسته شفاهی» به اندازه ای بسنده، گویای ماهیت زنهارخوارانه ی (خائنانه) آن است که هم اکنون نیز بخشی از قراردادهای ننگین و فراقانونی بسته شده را زیر پوشش قراردادی جداگانه با «بنگاه جهانی انرزی اتمی» و مانند آن از دید مردم ایران و حتا نمایندگان مجلس فرمایشی اش پوشیده نگاه داشته است.  

۱۰ ـ «اگر منافع نظام ایجاب کند با آمریکا و حتی در قعر جهنم هم با همه مذاکره می کنیم.»، جواد لاریجانی، ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۱ در «چهارمین گردهمایی معاونان آموزشی دانشگاه‌ها»، خبرگزاری مهر

۱۱ ـ پیش از آن و در موردهایی دیگر، تنها یک چشم خود را همّ می گذاشت؛ ولی این بار و در این مورد، هر دو چشم خویش را دانسته و آگاهانه بست:
نشانه ای روشن از دست اندرکار بودن و حتا پیشگام شدن خود وی در پیشکش یکی از ارزشمندترین دستاوردهای دانشورانه و فنی ایران به پای «خوک» ها و به گردن گرفتن بندگی و مزدوری سرمایه و سیاست امپریالیستی برای پایوری هستی رژیم ننگین و تبهکاری که خود «لولوی سر خرمنِ» آن است.

۱۲ ـ  «موش نقب زن تاریخ» کار خود را می کند و به هر رو راه خود را می گشاید. آنچه با انقلاب و اصلاحات انقلابی، توده های کار و زحمت را سیراب نکرد، با اصلاحات نیم بند سرمایه داری، لقمه نانی همراه با سرکوب و داغ و درفش در سفره تهی زحمتکشان می نهد.

«آدم دست چپ و راستش را هم گم می کند!»، ب. الف. بزرگمهر، ۴ اسپند ماه ۱۳۸۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/02/blog-post_23.html

«رفرم» (reforme)

رفرم که به پارسی آن را اصلاح (و بیش تر به صورت جمع ـ اصلاحات) می گویند، اقداماتی است که برای دگرگونی و جابجایی برخی از سویه های زندگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی انجام می گیرد، بی آنکه بنیاد جامعه را دگرگون سازد؛ از آن میان: رفرم اراضی، رفرم  اداری، رفرم آموزشی، رفرم بازرگانی، رفرم انتخاباتی و غیره.

رفرم آن چنان دگرگونی هایی است که از چارچوب سامانه ی اجتماعی معین فراتر نمی رود و تناسب نیروی سیاسی لحظه موجود را کم و بیش بازمی تاباند. رفرم یا اصلاحات در هر پهنه ای از زندگی جامعه فرآورده ی پیکار طبقاتی است؛ ولی طبقه ی حاکمه می کوشد برای از میان برداشتن فشار طبقه کارگر و سایر زحمتکشان، تنها به آن رفرم هایی بسنده کند که به هستی و چیرگی آن زیان نزند و آماجش پایداری وضع و جلوگیری از دگرگونی بنیادیست و بیگمان در جریان کار همیشه می کوشد تا آنچه را که به زور از دستش گرفته اند، دوباره بگیرد یا به شکل نیمه کاره و تکه تکه شده، کار را فرجام دهد.

... انقلاب و رفرم دو مانش (مفهوم) اند که همیشه در محور ایدئولوژی و سیاست جنبش کارگری قرار داشته اند. استراتژی و تاکتیک درست و لنینی احزاب کمونیست، دریافت هماوندی دیالکتیکی میان این دو مانش و روش بنیادین در برابر آن ها را ناگزیر می کند. ولادیمیر ایلیچ لنین می نویسد:
«مانش رفرم بدون شک با مانش انقلاب رودرروست. فراموش کردن این رودررویی و نادیده گرفتن مرز میان این دو مانش، ندانمکاری های جدی در پی دارد؛ ولی این رودررویی، مطلق و این مرز جامد نیست که زنده و جنبنده است. در هر مورد مشخص، باید آن را روشن کرد.
...
کمونیست ها در همان هنگام که برای انجام قاطع و پیگیر رفرم ها ، بهبود وضع زندگی زحمتکشان و دگرگونی در وضع اقتصادی و از میان بردن برجای مانده های هماوندی های پیش از سرمایه داری مانند «هماوندی های ارباب ـ رعیتی» و غیره برای اصلاحات در زندگی اجتماعی و دستیابی به حقوق و آزادی های دموکراتیک و گسترش دموکراسی پیکار می کنند فراموش نمی کنند که این دگرگونی ها هر اندازه هم مهم باشد، سرمایه داری را از میان نمی برد. آنها رفرم را فرآورده ی فرعی پیکار انقلابی می دانند و از آن برای بیداری و سازماندهی توده ها و به چنگ آوردن سنگری برای یورش به سنگر جلوتر و پیشبرد آماج انقلابی خود سود می برند .

کمونیست ها نه تسلیم این نظریه می شوند که رفرم گره همه ی دشواری ها را می گشاید و انقلاب و هستی حزب انقلابی دیگر بایسته نیست و نه تسلیم این نظریه که باید با هر رفرمی مخالفت کرد و هرچه وضع بدتر باشد، بهتر است. آن یکی نظریه ای است راست و تسلیم طلبانه و این یکی، نظریه ای فراچپ و ماجراجویانه.  گاهنامه ی «دنیا»، ارگان تئوریک و سیاسی حزب ما نوشته است:
«مارکسیسم ـ لنینیسم مخالف رفرم نیست. اصلاحات و رفرم هایی را که در کادر سرمایه داری انجام می گیرد، نفی نمی کند. مارکسیسم ـ لنینیسم برآنست که رفرم، فرآورده ی فرعی انقلاب است. فشار انقلابی توده ها گاه که پیروز نمی شود هیات حاکمه را به عقب نشینی و به تن دادن به رفرم ها وامی دارد. حزب انقلابی باید مردم را به پیکار برای ژرفش این رفرم ها و واداشتن هیات حاکمه به عقب نشینی بیشتر سوق دهد و چنانچه لنین می گوید از رفرم ها برای گسترش پیکارهای طبقاتی سود برد.

اگر درون جنبش کارگری، کسی این رفرم ها و دگرگونی ها و اصلاحات را چاره ی دردها و گره گشای  دشواری ها و دگرگون کننده ی بنیان اجتماع بداند، وی را «رفرمیست» می نامیم. «رفرمیسم» عبارتی است در مورد آن جریان سیاسی درون جنبش کارگری که دشمن مارکسیسم و منافع بنیادین طبقه کارگر است؛ پیکار طبقاتی و بایستگی انقلاب را نفی می کند و تنهابه رفرم ها و اصلاحاتی که در بنیاد سرمایه داری تاثیری ندارد، دل خوش می کند. پس اگر رفرم و اصلاحات، هماوند با تدبیرها و کارهای هیات حاکمه است، «رفرمیسم» عبارتیست در مورد تسلیم طلبان راستِ درون جنبش کارگری. حزب های «سوسیال دموکراتِ» راست و اعضای انترناسیونال سوسیالیستی نمونه های آن هستند.

)برگرفته از «واژه نامه ی سیاسی»، رفیق قهرمان، زنده یاد امیر نیک آیین با ویرایش و پارسی نویسی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر(

۱۳ ـ پارسی نویسی:

واژه ی زیبای «سازند» را همتراز واژه ی لاتینی «فُرماسیون» (formation) در چارچوب اقتصادی ـ اجتماعی آن بکار برده ام. از دید من، کاربرد این واژه از واژه ی از ریشه عربیِ و جاافتاده ی «نظام» بهتر بوده و از آرشی ژرف تر و دربرگیرنده تر از آن برخوردار است. به عنوان نمونه، می گوییم:
سازند سرمایه داری، سازند برده داری، سازند خاوندی

۱۴ ـ  پارسی نویسی:

بجای واژه ی از ریشه عربی «نزول» (و «نزولی») می توان از آمیخته واژه ی پارسی «فروکاست» (و «فروکاستی») بهره جُست.

۱۵ ـ "کمونیست" های «پیشانی سپید» دوران انقلاب بهمن ۵۷ که بسیار دیر نیز به میدان کارزار اجتماعی پا نهادند، این نکته ی برجسته ی تئوریک ـ سیاسی از دیدگاه «سوسیالیسم دانشورانه» را نادیده گرفته به آن کم بها دادند یا از بنیاد آن را ندیدند! برای من سال هاست که بیمایگی برنام هایی چون «فیلسوف» و «نظریه پرداز» که به کسانی داده می شود و همچنان می شود، روشن و ریشخندآمیز است؛ به آن، در جایی اشاره کرده ام و پرسشی خوب در این زمینه را نیز به شَوَندهایی روشن و از آن میان زنده بودن یاد چنان آدم هایی در جان و خِرَدم از سویه هایی دیگر، بی پاسخ نهاده ام؛ گرچه، کارکرد آن «بلانکیست» نادان و کوته بین را از هیچ سویه درست نمی بینم؛ یادداشت هایی درباره ی کارکرد ماجراجویانه و سخت گمان برانگیز وی نیز دارم که به همان شَوَندها هنوز منتشر نکرده ام. به هر رو، هرگاه که به وی و شیوه های کارکرد کوته بینانه و ماجراجویانه اش اندیشیده ام، احساسی چندش آور در من برانگیخته است. بگمانم، هیچکس چون وی، آبروی حزب روزبه و سیامک و ده ها هزار توده ای از جان گذشته و استخوان خردکرده در میان توده های مردم را نبرده است؛ فرجام کارش نیز بس ناگوار و پندآموز است.   

۱۶ ـ گرچه از دیدگاهی درونی و با بدیده گرفتن کوته بینی و رویکردی آمیخته به واماندگی رژیم تبهکار و بگونه ای گذرا از دیدگاه تاریخی! زیرا چنین شرایط اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی از هرباره، آبستن فروپاشی ایران زمین است و همانگونه که در برخی از نوشتارهای پیشینم در این باره آورده ام، «سناریوی بنیادین» و سیاست دوربردی (استراتژیک) کشورهای امپریالیستی و بویژه «یانکی» ها بر بنیاد چنان زمینه ای «عینی» (و نه اراده گرایانه، آنگونه که برخی می پندارند!) سمتگیری شده است. رگه ی سرخ آن «سناریو» و سیاست دوربردی را با درنگ و باریک بینیِ بیش و پیگیرتر می توان در کالبد سیاست های کاربردی (تاکتیکی) شان بخوبی دید و بازشناخت.  

۱۷ ـ بنا بر برخی آمارهای نه چندان رسمی، تنها از هنگام دستیابی آخوند پفیوز امنیتی: حسن فریدون روحانی شده به جایگاه ریاست جمهوری پوشالی رژیم، شمار بسیاری از زنان (به گفته ای بیش از ۵۰۰۰۰ تن) از نهادها و اداره های دولتی و وابسته به آن در سراسر کشور بیرون رانده شده اند. بر پایه گزارش «مرکز آمار ایران»، نرخ بیکاری در میان زنان جویای کار از ۶/ ۳۲ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۴/ ۴۳ درصد در بهار سال ۱۳۹۳ افزایش یافت. به گفته ی شهیندخت مولاوردی، «معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهور»، ۸۲ درصد زنان سرپرست خانواده بیکار هستند. بر پایه ی واپسین آمارهای رسمی از سوی «مرکز آمار ایران»، بیکاری زنان نیز دو و نیم برابر مردان برآورد شده و نرخ همیاری اقتصادی زنان در سال ۲۰۱۳ در سنجش با سال ۲۰۰۹ از ۱۶ درصد به اندکی بالای ۱۲ درصد رسیده است.

روشن است که در پی سیاست دانسته و آگاهانه ی گسترش روسپیگری زیر پوشش شریعتی وامانده و زن ستیز از سوی رژیم پلید فرمانروا که به عنوان نمونه در شهر مشهد بکار گرفته شده و پای «ایرانگردان جویای همبستری با زنان ایرانی» را از کشورهای عرب و سایر کشورها به ایران گشوده، دستکم بخشی از زنان بیکار شده و بی پشتوانه ی خانوادگی و اجتماعی نیرومند به این کار تن داده و می دهند. آمارهای تکان دهنده در این باره بخوبی گواهند.

۱۸ ـ دانسته از کاربرد عبارت «راهی ناوابسته یا مستقل» خودداری ورزیدم؛ زیرا در شرایط کنونی جهان، چنان خلق هایی برای پابرجا ماندن، ناگزیر به کشورهای بزرگ و نیرومند منطقه ای و جهانی وابسته شده و به سیاست های آن ها تن خواهند داد.

۱۹ ـ «به امید چنان روزی به پیشواز سال نو می روم!»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۹ اسپند ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_387.html