صفحات

۱۴۰۳ دی ۱۳, پنجشنبه

بگو مادر جون! ولی بی روده درازی و سبزی پاک کنی این و آن

بگو مادر جون! ولی بی روده درازی و سبزی پاک کنی این و آن که آبروی نظام مقدس خدای نکرده خراش بردارد. راستی تاکنون کجا بودی؟! بیگمان دل پری هم داری؛ ولی پیش از دردِ دل ها بگو «جشنواره عمار» چه کوفت و زهر ماری است تا کسانی که در این جشنواره پا نهاده اند، شیرفهم شوند؛ یادت هم نرود که «فضای بین‌المَمَلی» جای چندان امنی نیست؛ آنجا شاید رنگ چشم، کوچک و بزرگی و سایر ویژگی های آن کم تر چشم شان را بگیرد؛ ولی هر چالی آن ها را برمی انگیزد و کاری هم ندارند که هر چه سفت تر چادر و چاقچورت را بچسبی و دست و پا بزنی.*

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ دی ماه ۱۴۰۳

* بدو گفتم تو صورت را نكو گیر    كه من صورت دهم كار خود از زیر (لنگه ای برگرفته از سروده ی هجوآمیز «چادر» از زنده یاد ایرج میرزا)، گنجانده شده در یادداشت «ꞌعفّتꞌ پیش از این بند را به آب داده است!»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ اسپند ماه ۱۳۸۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/03/blog-post_19.html 

***

دبیر «جشنواره عمار»: حرف‌های زیادی برای گفتن داریم

مرضیه هاشمی، دبیر «جشنواره عمار» [و یکی از ننه نقلی های نظام] در آیین گشایش این جشنواره با بر زبان راندن اینکه پانزدهمین جشنواره عمار هر روز گسترش پیدا می‌کند و وارد فضای بین‌المللی شدیم، گفت: حرف‌های زیادی برای گفتن داریم که حالا وقت بیان آنها است.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   هفتم دی ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور نخستین گزاره از اینجانب؛ برجسته نمایی ها و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.