صفحات

۱۳۹۹ مهر ۲۵, جمعه

ما اهل قهوه نبودیم ...

ما اهل قهوه نبودیم

پدر کارگر بود

و با یک هورت چای

در چشم‌هایش

قطارها دود می‌کردند،

کارخانه ها سوت می،کشیدند،

و نی بُرهای هفت تپه در ایستگاه

سرود فتح می‌خواندند

برای گرازها نقشه می‌کشیدند

و مزارع چای شمال

با دست‌های زنان زیبا

رونق می‌گرفت.

 

سبک می‌شدیم

روی ابرها راه می‌رفتیم

و میان این همه رویا

دست‌هایش

می‌آمدند

تقویم خانه را تورق می‌کردند

و لابلای زمستانِ موهایش

مادرم در هیبت بهار

از دور پیدا می‌شد.

 

ما اهل قهوه نبودیم

پدر کارگر بود

و در دست‌هایش

قدیمی‌ترین نقشه‌های نان

خوانا بود.

منوچهر کیانیان

برگرفته از «تلگرام» (برنام را از متن برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.