صفحات

۱۳۹۹ تیر ۵, پنجشنبه

اينجا يك كارخانه است

صبح‌ها 
به وقتِ قرمزِ انگور
نه آواز چکاوکان و
نه گستره‌ی انوارِ نیلوفر
در حجمِ مُسَلّطی از آهن

لبخند در تابوتی نامریی
بر دوش ِ سازه‌های فولادین 
با بتن ـ بتن فریاد و
موسیقیِ دریل و چکش

پس سلام بر کابل‌های عزیز
همخوابِ دست‌های پلنگ 
درودِ کفش‌های ایمنی
بر عالیجناب ولتاﮊ  و 
قدومِ قَدَرقدرتِ میخ 

ای چند قطره نفت در کامِ ناخوشِ بلبل!
اینجا پایان اﻛﺳﻴﮋن است و
سرود‌خوانیِ باران
یعنی در غروبانِ بی‌متانت و جادو
استراحتِ جرثقیل و انبردست
زندگانی بی‌تَعَرُّق و خاک آغاز می‌شود.

این گزارشِ من بود
جنابِ آقای مهندس چوخ‌بختیار 
ریاستِ محترمِ آچارهای چرب!

قسم به ستاره‌ی سرخ
اینجا کارگران مشغولِ کارند!

روزبه صالحی

کتاب: «چارفصلِ آچارها»

برگرفته از «تلگرام»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.