صفحات

۱۴۰۴ فروردین ۴, دوشنبه

... روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست ـ بازپخشش

صبحدم خاکی به صحرا بُرد، باد از کوی دوست
بوستان در عنبرِ سارا گرفت از بوی دوست

دوست گر با ما بسازد، دولتی باشد عظیم
ور نسازد، می‌بباید ساختن با خوی دوست

گر قبولم می‌کند، مملوک خود می‌پرورد
ور بِراند، پنجه نتوان کرد با بازوی دوست

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‌کند
بس پریشانی بباید بُردنش چون موی دوست

دیگران را عید اگر فرداست، ما را این دَمَست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

هر کسی بی خویشتن، جولان عشقی می‌کند
تا به چوگانِ که در خواهد فتادن گوی دوست

دشمنم را بد نمی‌خواهم که آن بدبخت را
این عقوبت بس که بیند، دوست همزانوی دوست

هر کسی را دل به صحرایی و باغی می‌رود
هر کس از سویی به در رفتند و عاشق سوی دوست

کاش باری باغ و بستان را که تحسین می‌کنند
بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست

شیخ اجل سعدی شیرازی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.