صفحات

۱۳۹۹ فروردین ۱۳, چهارشنبه

در پيله ای از رنگين‌كمان فقر ...

آنها به خانه برگشته اند 
نوشتن سر برمی دارد از دست من
نمي خواهم حرف بزنم
نی نوازان
بره ها های سكوت را به دشت برده اند 
جهان به گونه ای ديگر نگاهمان می كند
گویی عدالت را قورت داده ايم
تهران را بتكانند
اهداف بصيرت شان بالا می آيد
ما ديگر از غرق شدن در بازمانده ی اهداف شان نمی ترسيم 
حالا كه جهان ديوانه‌خانه است

ماكلاغ هايي كه
هياهوی ما بر آنتن سكوت می‌ميرد
نيازی به جنگ نيست
من كه با سرمايه صلح آمدم
اعلام ورشكستگی می كنم
با اين حفره های عميق
هر روز انبانم خالی‌تر است

در توطئه های حقيقی
و «سندرومِ» دایی جان 
در پيله ای از رنگين‌كمان فقر
ريسمان پاره می‌كنيم

حقيقت در جنگ های بشری
پنهان و آشكار است
بايد قبرستان ها را گشود
و تاريخ را ورق زد
بايد ديد
در فصل چندم گرفتار شده ايم
در چه قرنی
و آنها كه مرده اند
كجای جهنم
يا بهشت كفن می‌پوسانند.

نرگس اليكایی

برگرفته از «تلگرام هنر اعتراضی»

برنام را از متن سرودواره برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.