صفحات

۱۳۹۸ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

برای همین ها دخترم در زندان است

دخترم حقوق خوانده بود. آخر هم ترجیح داد از «حق» دفاع کند. البته از آن حقی که حق است! نه آنچه که به نام حق و به کام نامردمان ناحق می‌شود. دخترم معلم بود. به بچه ها درس می‌داد. به همان ها که دست شان به مدرسه ها و کلاس های کمک درسی گران‌قیمت نمی‌رسد و نیمی از روز را کار می‌کنند و اگر خوش‌شانس باشند، نیم دیگر روز را با کتاب و کیف قرضی در ‌کلاس هایی که هیچ شباهتی به کلاس درس ندارد، درس می‌خوانند ... دخترم از تساوی حرف می‌زد و تا آنجا که توان داشت به آن عمل می‌کرد. دخترم از استثمار کارگر می‌گفت؛ از زنانی که دیده نمی‌شوند؛ از کودکانی که در این فرایند عادی شده ی بی عدالتی، دست شان به آینده خوش نمی‌رسد ... برای همه اینها دخترم ۲۸۵ روز است که در زندان است.

مهرانه قاسمی (مادر ندا ناجی)

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»  ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۸ (برنام را از متن نوشته برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.