صفحات

۱۳۹۵ اسفند ۳۰, دوشنبه

نوروز بمانید که ایّام شمایید ... ـ بازانتشار

نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!

آن صبح نخستینِ بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!

آن دشت طراوت زده، آن جنگل هشیار
آن گنبد گردنده ی آرام شمایید!

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
استوره ی جمشید و جم و جام شمایید!

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!

هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشمِ بهنگام شمایید!

امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین، حوصله ی دام شمایید!

گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید!

ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!

مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی


http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_953.html 

* اینکه این سروده از آنِ مولوی باشد، چندان روشن نیست!   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.