صفحات

۱۳۹۵ تیر ۲۶, شنبه

تو می خوری و می بری!

پیشکش به دزدان ساده زیستِ اسلام پیشه تا کِی نوبت شان فرا رسد ...

شخصی در باغ خود رفت. صوفی و خرسی را در باغ دید. صوفی را می زد و خرس را هیچ نمی گفت.

صوفی گفت: 
ای مسلمان! من آخر از خرس كمتر نیستم كه مرا می زنی و خرس را نمی زنی.

گفت:
خرسِ مسكین می خورد و هم اینجا می ریند؛ تو می خوری و می بری!

جاودانه عُبید زاکانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.