صفحات

۱۳۹۳ بهمن ۲۴, جمعه

از خودتان پرسیدید، «شهر هِرت» کجاست؟


ـ شهر هرت جایی است که رنگ های رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب.

ـ شهر هرت جایی است که نخست ازدواج می کنند؛ سپس همدیگر را می شناسند.

ـ شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند.

ـ شهر هرت جایی است که درخت ها علت اصلی ترافیک اند؛ بریده می شوند تا خودرو ها آسوده تر برانند.

ـ شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهای شان را درمان کنند.

ـ شهر هرت جایی است که شوهرها انگشتر الماس برای زنان شان می خرند؛ ولی شکیبایی ۵ دقیقه قدم زدن با آن ها را ندارند.

ـ شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول، پس از ماه ها تنها می توان برای مردم بلادیده، چند چادر برپا کرد.

ـ شهر هرت جایی است که خنده، نشان از جلف بودن را دارد.

ـ شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شوند زود برسند سرِ کار تا کار کنند و هزینه ی تاکسی شان را در بیاورند.

ـ شهر هرت جایی است که نیمی از مردمش زیر خط  بینوایی اند؛ ولی سریال های تلویزیونی را توی کاخ ها می سازند.

- چه اندازه شهر هرت آشناست!

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.