صفحات

۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

پرسان به افسوس و ستم، کو گلستان؟ کو گلستان؟


ای باغبان! ای باغبان! آمد خزان، آمد خزان
بر شاخ و برگ از دردِ دل، بنگر نشان! بنگر نشان!

ای باغبان! هین گوش کن! ناله درختان نوش کن!
نوحه کنان از هر طرف، صد بی‌زبان صد بی‌زبان

هرگز نباشد بی‌سبب، گریان دو چشم و خشک لب
نبوَد کسی بی‌دردِ دل، رخ زعفران، رخ زعفران

حاصل درآمد زاغِ غم در باغ و می کوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم، کو گلستان؟ کو گلستان؟

کو سوسن و کو نسترن؟ کو سرو و لاله و یاسمن؟
کو سبزپوشان چمن؟ کو ارغوان؟ کو ارغوان؟

کو میوه‌ها را دایگان؟ کو شهد و شکر رایگان؟
خشک است از شیر روان، هر شیردان، هر شیردان

کو بلبل شیرین فنم؟ کو فاخته کوکوزنم
طاووس خوب چون صنم، کو طوطیان؟ کو طوطیان؟

«دیوان شمس»، مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.