صفحات

۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

بر خاک افتادند که خاک ندهند!


تصویری تکاندهنده و جانکاه از شهیدان جنگ گرانبار شده ی صددام و امپریالیست ها درج کرده و نوشته است:
«بر خاک افتادند که خاک ندهند!»

از «گوگل پلاس»

یاد آن مردک پلید: «ام الفساد والمفسدین»۱ می افتم که در کشانده شدن جنگ به خاک عراق و کشته شدن بسیاری دیگر از سربازان و بسیجیان فداکار ایران در همان هنگام که آقازاده تبهکارتر از خودش در پاریس و لندن و ... جنده بازی می کرد، نقش داشت و در یکی از واپسین گفتگوهایش به خبرنگار یکی از گاهنامه ها می گوید:
«صدام هیچ چیز را نمی‌خواست بدهد. ۱۰، ۱۵ نامه‌ای که بین ما رد و بدل شد را بخوانید. در آخر چون می‌خواست به کویت حمله کند و یک جوری مطمئن باشد که ما از پشت او را نمی‌زنیم و انتقام نمي گيريم، خطاب به من گفت، برادر هاشمی، شما به هر چه می‌خواستید، رسیدید و من همه خواسته‌های شما را قبول کردم ...»۲ 

... و «برادر هاشمی» از همان آغاز تا پایان جنگ، سرگرم داد و ستدهای نان و آبدار خرید جنگ ابزار و از آن میان با اسراییل (ایران گیت) بود؛ داد و ستدهایی که ثروت هایی هنگفت و افسانه ای برای وی و تنی چند چون آن «خر قبرسی»۳ به همراه داشت:
برادران! ... همه با هم ...

می نویسم:
«بله! یادشان زنده آن زنده یادان  ...

در همان هنگام، «سید از خر جسته»۴ در «ینگه دنیا» درس جاسوسی و نوکری برای یانکی ها می آموخت و از سربازی هم فرار کرده بود ...»

ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ اسپند ماه ۱۳۹۲

پانوشت:

۱ ـ اکبر بهرمانی (شناخته شده به نام اکبر هاشمی رفسنجانی)

۲ ـ در گفتگو با «گاهنامه آرمان»، ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۲

۳ ـ محسن رضایی

۴ ـ  محمدجواد ظریف، سیّد دروغینی که اکنون این فرنام را از پیشِ نام خود برداشته است؛ زیرا چون سال ها پیش، چندان صرف ندارد و چیزی نمی ماسد!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.