صفحات

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

تله‏ ویزیون های فارسی و شعور بیننده و شرمساری تکنولژی!


قار قارست در تله ‏ویزیون
دار دارست در تله‏ ویزیون

با ریموت کنترل تماشا کن
فانفارست در تله‏ ویزیون

غلط فارسی و دستوری
بیشمارست در تله‏ ویزیون

غلطش بازپخش هم دارد!
شاهکارست در تله ‏ویزیون

بلبشو، قشقرق، الم شنگه
برقرارست در تله ‏ویزیون

این یکی مژده میدهد که رژیم
تار و مارست در تله ‏ویزیون

آن یکی آمده ز سوی رژیم
پاسدارست در تله‏ ویزیون

سومی داد میزند: حرکت!
تیمسار است در تله ‏ویزیون

زوم کرده به مدفن کورش
افتخارست در تله‏ ویزیون!

دیگری با عزای موروثی
سوگوارست در تله ‏ویزیون

آن یکی مدعی که بی طرف است
کهنه کارست در تله‏ ویزیون

یکنفر محو میشود ناگه
بدبیارست در تله‏ ویزیون

آن که پای پیاده آمده بود
تک سوارست در تله ‏ویزیون

این یکی کاسب است و میداند
که دلارست در تله ‏ویزیون

دیگری از برای برنامه
جان نثارست در تله ‏ویزیون

همدلی با رژیم اسلامی
آشکارست در تله ‏ویزیون

روی خط یکنفر کند گریه
بیقرارست در تله‏ ویزیون

یکنفر میکند روانکاوی
غمگسارست در تله ‏ویزیون

این یکی چاه را نکنده ولی
با منارست در تله ‏ویزیون

آن یکی فحش میدهد به همه
سگ هارست در تله‏ ویزیون

نه تله ویزیون، تله و زیان!
زهرمارست در تله ‏ویزیون

هر گروهی به آن ندارد راه
انحصارست در تله‏ ویزیون

باد دارد دماغ گوینده
اشتهارست در تله ‏ویزیون

تازگی دوبله هم اضافه شده
سوسمارست در تله ‏ویزیون!

آنکه یکخرده کار میداند
برکنارست در تله‏ ویزیون

کارشان، جز سه چار تن لایق
زار زارست در تله ‏ویزیون

وین رفیق عزیز من یکی از
آن سه چارست در تله ‏ویزیون!

دشمن از پشت صحنه پنداری
گرم کارست در تله‏ ویزیون

گوش دادن به انتقاد طرف
ننگ و عارست در تله‏ ویزیون

ناگهان میشود صدایت قطع
اقتدارست در تله‏ ویزیون

همه را دیده ام که می گویم!
کارزارست در تله ‏ویزیون

این میانه شعور بیننده
سنگسارست در تله ‏ویزیون

شک ندارم که روح تکنولژی
شرمسارست در تله‏ ویزیون

آسمان مبارزه باری
پر غبارست در تله‏ ویزیون

تا به کی باید اینچنین علاف
من و انگشت خویش و دگمه ی OFF

هادی خرسندی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.