ما هم بفهمی نفهمی از همین گروه هستیم و با آن ها همدردیم. هر چه گفتیم این حقیر کجا، ولایت اسلام کجا؟ گوش شان بدهکار نبود که نبود. خدا از گناه آن یار گرمابه و گلستان ما بگذرد که این پالان را بر دوش مان نهاد و زان پس، هر که آمد باری بر روی آن نهاد و هر روز سنگین تر شد. فکر می کنید، همینجوری بخودی خود به نرمش قهرمانانه وادار شدیم؟ خیر! بار است دیگر؛ سنگین و سنگین تر می شود تا سرانجام ناچار شوی چون الاغ چهار دست و پا راه بروی و بدتر از آن، همیجوری به درگاه آن لات ذلیل مرده که فراخوان داده بدیدنش برویم، شرفیاب شوی! پول مولی هم که در کار نیست؛ هر چه هست، نیکوکاری بندگان خداست که هر از گاهی، خُمس و زکات و اینا به ما می رسانند و با آن باید شکمِ چند سر عائله را پر کنیم!
از زبان کیر خر نظام: ب. الف. بزرگمهر ۲۱ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_11.html
نرخ بیکاری بالا و درآمد نابسنده، بسیاری از دانش آموختگان را به آنسو رانده تا به هیچ پیشنهاد کاری، پاسخِ نه نگویند! آن ها برای بیکار نماندن یا افزایش درآمد خود، آماده ی بکارگماشته شدن در زمینه هایی هستند که گاه هیچگونه شناختی از آن نداشته یا با آنچه آموخته اند، ناسازگار است. در سالهای کنونی، دانش آموختگان هر چه بیشتری به کارهایی چون مسافرکشی روی آوردهاند؛ گونه ای کارگران ساده ی پاره وقت!
برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران» ۲۱ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ بخش کوتاهی از آن را نیز پیراسته ام. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر