ـ آفرین حسن! با آنکه تاکنون کار چندان خداپسندانه
ای انجام نداده ای؛ خوب مردم را سرِ کار گذاشته ای و چپ و راست آمار از خود در می
کنی. کاش به همین اندازه استعداد از خود نشان می دادی و سرِ آن غول بیابانی را هم یکجوری
شیره می مالیدی که دست از سرمان بردارد؛ می دانی که او هم چون پیامبر عظیم الشّأن خودمان،
بند تنبانش چندان سفت نیست ...
حسن [در حالیکه سخن ولینعمتش
را می برد]:
ـ قربانت گردم؛ حمل بر گستاخی
نشود، سرِ این یکی را نمی توان با هیچ ترفندی شیره مالید؛ هم پول و مال گزاف دارد؛
هم بجز آن جمیله ی رسمی، چند جمیله ی قحبه از هر رقم در آستین دارد و هم در فیلم
بازی کردن، دست همه ی ما را از پشت می بندد. اگر از بنده می شنوید، بهتر از همه
آنکه با او رودررو نشویم.
ب. الف. بزرگمهر ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۷
***
روباه را پرسیدند كه در گریز
از سگ چند حیلت دانی؟ گفت:
از صد افزون است و نكوتر از
همه آنكه من و او یكدیگر را نبینیم!
جاودانه عُبید
زاکانی
هیچ نظری موجود نیست:
پست کردن نظر