«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ اسفند ۵, شنبه

یک آقا بیشعور بود؛ از نابخردی لنگه نداشت ...

پیشکش به مریم شریعتمداری و دیگر دختران و دخترکان دلاوری که با برداشتن روسری از سر در شهرهای گوناگون ایران، پاسخی سزاوار به نزدیک به چهار دهه «یا روسری یا توسری» داده، تودهنی های جانانه ای به رژیم پلید سگ مذهبان اسلام پیشه زده و می زنند. درود بر همگی شان!

برای بچه های آینده 

هم اینک از لای کتاب بیرون اومدم براتون داستان بگم:
ـ یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا هیچکس نبود!

ـ یک آقا بیشعور بود؛ از نابخردی لنگه نداشت ...

خوب! تا همینجا بسه! دنباله اش باشه واسه ی یک شب دیگه! تا نیومدن قلم پامُ بشکنن، باید بخزم لای کتاب ...

ب. الف. بزرگمهر   پنجم اسپند ماه ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!