«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ اسفند ۵, شنبه

نه جانم! همه ی این علوم، اسلامی و غیر اسلامی دارد

نه جانم! همه ی این علوم، اسلامی و غیر اسلامی دارد!* مثلا در یک ملکول آب، کشف شده است که دو «هیدرو جن» و یک «اُکسی جن» با هم ازدواج کرده و تمره ی آن، همین آب است. البته ما هنوز نمی دانیم که آن دو «هیدرو جن»، واقعن مؤنث هستند یا مذّکر. درباره ی آن یکی هم، همینطور و حتا نمی دانیم چرا شانزده برابر این «هیدرو جن»هاست؛ ولی حدس می زنیم باید مذکّر باشد و آن دو باید مطیع اوامر وی باشند. از همه عجیب تر این که چطور از این ازدواج، بجای دو ملکول، یک ملکول آب بوجود می آید. خوب همه ی این ها نیازمند کار کارشناسانه ی متخصصین اسلامی است و ممکن است سال ها نیز طول بکشد؛ لاکن از این ها که بگذریم، نتیجه ی کار و عملکردهاست. مثلا در همین نمونه، چنانچه آن دو «هیدرو جن» و این یک «اُکسی جن»، هر سه از اجنه های اسلامی باشند، خوردن آن آب حلال است؛ و اگر هر سه کافر باشند، خوردن آب عِند حرام! درباره ی اینکه چنانچه یکی از آن دو «هیدرو جن»، کافر از آب درآمد، تکلیف مسلمین چیست، هنوز نیازمند بررسی های کارشناسی است و تا روشن شدن حرام یا حلال بودن آن، احوط بر آن است که مسلمین، مطابق معمولِ ۱۴۰۰ سال پیش تاکنون آب بنوشند؛ وگرنه از تشنگی تلف می شوند. البته باید عرض کنیم، پیامبر عظیم الشّأن مان که علم شان از روز ازل تا بی نهایت را شامل می شد، همه ی این ها را می دانست و اگر نفرموده اند بخاطر بدوی بودن اعراب بیابانی آن هنگام بود که هنوز هم که هنوز است، بدوی مانده اند. برای همین آن پیامبر بزرگوار از آن ها در ته دل، کینه ای عظیم به دل داشت و چند باری نیز از خریّت شان نالید و سخنانی گهربار بر زبان مبارک شان آورد و آن قوم بیابانی را لعنت فرمود. به عنوان نمونه، ایراد می گیرند که مگر با الاغ بالدار می شود رهسپار فضای کهکشانی و عالم عرش شد؟ خوب! اگر پیامبر به آن بدوی ها از سفینه های فضایی اتمی و اینا می گفت، روشن نبود آن ها که خود در بیابان می زیستند از حیرت وصف ناپذیر آنچه می شنیدند به کجا رو می آوردند و شاید هم استغفرالله نسبت دیوانگی و کُ.خلی به «خاتم الانبیاء» می دادند که این از همه بدتر بود.

شما که فرموده اید: «... تفاوت علوم اسلامی و غیراسلامی صرفاً در اهداف و نتایج این علوم است، نه خود علم.»، مانند آن است که استغفرالله بگویید:
راه قدس از ممالک محروسه ی «شیطان بزرگ» می گذرد!

از زبان «نشانه خدا تمساح یزدی»:  ب. الف. بزرگمهر   پنجم اسپند ماه ۱۳۹۶

* «اسلام تأکید دارد که برای علم و دانش نمی‌توان مرز و محدودیت قائل شد. علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمی‌شود [همینطور به آفتابه و سانتریفوژ و اینا]! عده‌ای در کشور ما سال‌ها وقت صرف کردند تا ریاضی، شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند ... تفاوت علوم اسلامی و غیراسلامی صرفاً در اهداف و نتایج این علوم است، نه خود علم.» (افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

گفته ای دررفته از دهانِ «آخوند پفیوز امنیتی»: حسن فریدون روحانی شده («مشرق» پنجم اسپند ماه ۱۳۹۶) که غلط نکنم، در پی گرفتن نشانی دانشورانه از یکی از نهادهای نام در کرده ی «ینگه دنیا»ست:
ما از آن بانوی از دست رفته (زنده یاد مریم میرزاخانی) نه تنها چیزی کم نداریم که آونگی نیز لای پای مان آویزان است!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!