«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ بهمن ۳۰, دوشنبه

پوزش راستین آن است که ...

همه شان به یکسان پست و فرومایه اند؛ از «عین الله رژیم همسایه» که همزمان با شکست سخت سیاسی و اخلاقی و نظامی در شمال سوریه با پررویی از «سیلی عثمانی» سخن رانده و با دستگیری هر از گاهی روزنامه نگاران و کنشگران پیشروی ترکیه به جلو فرار می کند تا سرنگونی خود و رژیمش را به آینده ای دورتر وانهد، گرفته تا «نادان یابو» که هر بار آینده اش از سوی توده های مردم اسرائیل به چالش کشیده شده، جنگجویی و آتش افروزی بازهم بیش تری پیشه می کند و شوربختانه از ابزارهای بایسته برای پیشبرد آن نیز برخوردار است و «آقا بیشعور» نادان تر از نادان خودمان با سردارانی از آن هم نادان تر که بزرگ ترین هنر برخی شان، گریختن از میدان جنگ با «صددام» و به کشتن دادن سپاهیان و برخی از شایسته ترین فرماندهان جنگیِ آن هنگام بوده است. هر کدام از آن ها بگونه ای و همگی شان با هم، سیاست هایی آتش افروزانه و جنگجویانه در منطقه ی پرتنش آسیای باختری، شمال و شمال خاوری آفریقا را پی گرفته و همچنان پی می گیرند که بیش ترین سود آن به جیب گَل و گشادِ کشورهای امپریالیستی برهبری «یانکی» ها ریخته شده و می شود. با این همه، چنانچه تنها تراز آزادی های رسانه ای، خِرَد و استواری  ساختارهای اجتماعی و سیاسی را بی هیچ بزرگنمایی بیجا بدیده بگیریم، اسراییل از برتری چشمگیری در سنجش با کشور دزدزده ی خودمان و ترکیه مافیایی برخوردار است. این برتری از آن میان، در جلوگیری از درگیری های گسترده ی جنگی و پر و بال گرفتن جانورانی چون آن یابوی جنگ افروز انگ و نشان خود را بر رخدادهای دوران کنونی زده است. همینکه به عنوان نمونه، کوچک ترین کارهای سیاستمداران و سیاست بازان در آن کشور زیر ذرّه بین نهاده می شود و آن ها را گاه در منگنه گرفتار می کند، باز هم بی هیچ بزرگنمایی بیجا روندی خوشایند است که نمونه های مانند آن را در هیچکدام از آن دو رژیم دیگر نمی بینیم:
در یکی، گستاخی و بی پروایی از دله دزدی تا آنجاست که به «ننه مرکل» در بازدیدی رسمی از آن کشور، پیشنهاد نشستن بر چارپایه ی زرُین یکی از پادشاهان باستانی به نام «هامورابی» در کاخ «رجب طیّب» شده بود. این صندلی بی همتا از سوی ددمنشان اسلام پیشه ی «داعش» از سوریه ربوده شد و «ابوبکر بغدادی»، خلیفه ی خودخوانده آن را به «رجب طیِب»، پشتیبان «داعش» پیشکش نموده بود! در دیگری، «ولایت آقا بیشعور»، اوضاع از آن هم بدتر است؛ جایی که هر دزد و نیرنگبازی به پوستین اسلام درآمده، هر چه دستش برسد، می دزدد و در همکاری نزدیک و برادرانه با سایر دزدان به بهشت دزدان روی زمین: کانادا بار می زند و می برد؛ ولایتی بی در و پیکر که پس از نزدیک به چهل سال فرمانروایی دزدان و جیره خوارانی که هر یک فراخور حال خویش، آلاف و علوفی در کشورهای اروپایی و آمریکایی و هر جای دیگری بهم زده و کمابیش همه شان، شهروندی کشوری دیگر را نیز دارند، "رهبر" پفیوز و نیرنگبازش زیر فشار توده های بجان آمده، تازه به یادش می آید که «مردم از برخی مسائل جاری کشور انتقاد دارند ...[و] ممکن است از شخص حقیر هم انتقاد داشته باشند» اخبار تجارت»، ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۶) و پوزشی که هنوز پوزش نیست، می خواهد: «باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم»! (همانجا) و باید به وی گوشزد نمود:
پوزش راستین آن است که رسانه ها در انتقاد و حتا بیش از آن: جستجو و پژوهش نارسایی ها و نابکاری ها آزاد باشند؛ راه پژوهش از نهادهای اقتصادی بی پاسخگو که خاستگاه بیش تر کلان دزدان آنجاهاست، گشوده شود؛ زندانیان سیاسی همگی بی هیچ اگر و مگری آزاد شوند؛ ... و «رژیم ولایت فقیه» که با «ولایت سفیه» چندان جداگانگی ندارد، برچیده شود تا مردم در گام نخست، بتوانند حساب دزدان را یکی یکی برسند و ...

آیا وی از آمادگی چنان پوزش خواستنی که بسیاری خواست های دیگر در آن سه نقطه ها را نیز دربرمی گیرد، برخوردار است؟ روشن است که نه! اینجا دیگر خط های یکی از دیگری قرمزتر و به بنفش مردابی و کبود گراییده ی نظام است و «ممکن است شخص حقیر» را آنچنان برآشفته کند که دوست داشتنی ترین پیپش را هم توی سر یکی از نزدیکان دور و برش خرد کند ...

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۶

***

پلیس اسرائیل در حالی پرونده ی [نامور به] «چهار هزار» را گشود که هفته گذشته، پس از یک سال پژوهش های دامنه‌دار در اسرائیل و چند کشورِ [دیگر] و هفت بازجویی از آقای «نتانیاهو» و چند میلیاردر از دوستان نزدیک او و همچنین از «آرنون موزِس»، خداوند (صاحب) روزنامه ی «یدیعوت آخرونوت» به دادستانی سپارش نمود که در دو پرونده ی [نامور به] «یک هزار» و «دو هزار»، علیه نخست‌وزیر کیفرخواست صادر کند.

پرونده ی «یک هزار» به دریافت حدود سیصد هزار دلار سیگار برگ، شامپاین، کت و شلوارهای مارک‌دار، جواهر برای همسر نخست وزیر: «سارا نتانیاهو»، دادن بلیت «کنسرت» ‌ها و خوشگذرانی در مهمانخانه های ترازِ بالا (لوکس) برای یکی از پسرانِ «نتانیاهو»، از دو میلیاردر به نام های «آرنون میلچِن» و «جیمز پاکر» هماوند ‌بود.

پرونده ی «دو هزار» نیز گمانِ ساخت و پاخت میان آقای «نتانیاهو» با «آرنون موزس»، خداوندِ روزنامه «یدیعوت آخرونوت» را در میان نهاده است. بر پایه این گمانه، در ظاهر قرار بود که این روزنامه، نوشتارهایی بسود نخست‌وزیر منتشر کرده و در برابر، آقای «نتانیاهو» بکوشد تا جایگاهِ روزنامه ی همچشم [آن]: «اسرائیل هیوم»، ناپایدار شود.

برگرفته از گزارش «پلیس اسرائیل شماری از مقام‌های نزدیک به نتانیاهو را بازداشت کرد»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)

زیرنویس تصویر:
این وصله ها به ما نمی چسبد؛ خدا را شکر، هم کونِ من و هم کونِ سارا پاکِ پاک است.

از زبان «نادان یابو»:  ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!