«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ آذر ۱۰, جمعه

تو از هم اکنون تروریست بشمار می روی! می پرسی چرا؟!

تو از هم اکنون تروریست بشمار می روی! می پرسی چرا؟! پاسخ آن چنین است:
به هزار و یک شَوَند؛ نخست آنکه زیر بار زور ما نمی روی و درهای کشورت را بروی سرمایه گذاران و کارآفرینان ما باز نمی کنی تا مردم کشورت را چون مردم ایران و یونان و روسیه و چین و کشور خودمان خوشبخت کنند! دوم آنکه «هوده ی آدمی» («حقوق بشر») را زیر پا نهاده ای! هم برادر بیگناه ناتنی ات را کشته ای۱ و هم دانشجوی ما۲ که برای شناخت کشورتان به آنجا آمده بود. ده ها و صدها شَوَند دیگر نیز می توانم برشمرم؛ ولی از همه برجسته تر اینکه چشم دیدن توله سگی چون ترا ندارم!۳ مرده شور ریخت تو و آن مردم را ببرد که «زندگی در چنین شرایط دهشتناکی را تاب می آورند.»۴

از زبان لات بی سر و پای «یانکی»:
ب. الف. بزرگمهر    دهم آذر ماه ۱۳۹۶

پی نوشت همراه با افزوده های نگارنده:

۱ ـ آقای ترامپ گفته است که شناسایی کره شمالی به عنوان کشور پشتیبان تروریسم، بخشی از «سیاست تشدید فشار» آمریکا [بخوان: «یانکی» ها!] علیه این کشور است.
...
والارتبگان آمریکا کشته شدنِ برادر ناتنی رهبر کره شمالی [بخوان: «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره»!] در فرودگاه مالزی، در زمستان سال گذشته را چون کاری تروریستی بشمار آورده اند.» برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب،؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)

در اینکه چنین کاری، تروریستی بوده، کم ترین دودلی بخود راه نمی دهم؛ ولی اینکه این تبهکاری از سوی چه کسانی و کدام کشور به انجام رسیده، انگشتم را بسوی «یانکی» ها و سازمان «سیا» نشانه می روم؛ زیرا از سویی، همین کشور امپریالیستی و آن سازمان بدنامِ شناخته شده و اهریمنی بیش ترین بهره را از چنین کاری می بردند و از دیگرسو، آن برادر ناتنی، کوجک ترین خواست و حتا اشاره ای برای جانشینی برادر خویش در رهبری «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره»! نداشت و اگر می داشت، رسانه های پرهیاهوی امپریالیستی ـ سیهونیستی، تاکنون بر آن پایه، شاخ و برگ بسیاری بر افسانه های ساخته و پرداخته از دستپختِ خداوندان خویش، می ساختند و بخورد خوانندگان شان می دادند: نیرنگی بس ناجوانمردانه و پلید با کشتن آدمی بیگناه که آزاری نه چوبی در لانه ی زنبورِ سازمان «سیا» فرو کرده بود و نه به جایگاه برادر ناتنی خویش جشمی داشت! نکته ی چشمگیر در گزارش یاد شده و بیش تر برای از سر خود باز کردن و نهادن جای پای فرار، از زبان «آسوشیتدپرس» بیرون آمده است:
«... گرچه حقوقدانان بر این باورند که باید در این مورد، بیش از یک رخداد گواه گرفته شود.» (همانجا)

همانجا درباره ی کسی که از وی با عنوان «دانشجو» یاد شده که زمانی در «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره»! به زندان افتاده و اندکی پس از بازگشت به کشورش، جان سپرده، باز هم از زبان والارتبگان یاد شده، چنین آمده است:
«این والارتبگان ... گفته‌اند که در این مورد که روند درمان دانشجوی آمریکایی زندانی در کره شمالی ـ که بتازگیً پس از آزادی به شَوَند زخم هایش درگذشت ـ  می‌تواند گواه تروریسم باشد، دودستگی بوده است.» (همانجا)

چشمگیرتر از همه، گفته های بازرس «پزشکی قانونی اوهایو» درباره ی آن "دانشجو"ست که تا اندازه ای پرده از چند و چون ماجرا برمی دارد:
۲ ـ «”کورونر سامارکو“، بازرس ”پزشکی قانونی اوهایو“، روز چهارشنبه اعلام کرد [که] دانشجوی آمریکایی که چند روز پس از آزادی از زندان کره شمالی در بیهوشی درگذشت، هیچ نشانه ی روشنی از شکنجه نداشته است. ”کورونر سامارکو“ گفت، ”اوتو وارمبیر“، بیست و دو ساله، در اثر نرسیدن اکسیژن به مغزش دچار آسیب مغزی شده است ... نتایج این بررسی پزشکی، یک روز پس از آن اعلام شد که پدر و مادر ”وارمبیر“ در چند گفت و گوی تلویزیونی گفته بودند که بر روی بدن پسرشان نشانه های شکنجه بوده است.» برگرفته از گزارش «بررسی های پزشکی درباره مرگ دانشجوی آمریکایی زندانی در کره شمالی به نتیجه نرسید»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ششم مهر ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب،؛ افزوده های درون [ ] و برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

همینجا گواهِ ناهمتایی میان دو گزارش، هر دو در یک تارنگاشت و در بازه ی زمانی نزدیک به دو ماه و کم حافظگی میرزابنویس دورغگوِ در تارنگاشتی دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ هستیم؛ در گزارش تازه تر می نویسد:
«... پس از آزادی به شَوَند زخم هایش درگذشت» (۲۹ آبان ماه ۱۳۹۶) و در گزارش کهنه تر به تاریخ ششم مهر ماه ۱۳۹۶ از زبان آن بازرس پزشکی نوشته بود:
«... هیچ نشانه ی روشنی از شکنجه نداشته است.» و این تنها نمونه نیست. بماند که به عنوان نمونه ای جشم آزارتر در همین تارنگاشت از زبان خودفروخته ای که فرنام «کارشناس اقتصادی» بکونش بسته اند و نه در زمینه ی اقتصاد و نه در هیچ زمینه ی دیگری از دانشی درخور، برخوردار نیست و تنها انباشته های  ذهنی کینه توزانه اش را قرقره می کند، مشتی یاوه و دروغ درباره ی «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره» سرهمبندی و بخورد خواننده ی ناآگاه داده شد؛ یاوه ها و دروغ هایی که فاکت های ریز و درشت تاریخی که هیچکس، چه چپ، چپ راست یا آونگان میان این دو از هوده ی دستبرد به آن ها برخوردار نیست و چنانچه به آن دست یازد، چون تُفی سربالا بر چهره ی دروغپرداز خویش می نشیند را نیز زیر پا نهاده و در آن ها بسود خداوندان زر و زور و نیرنگ، دست برده بود.

در گزارش یاد شده از زبان همان بازرس پزشکی، چنین آمده است:
«”کورونر سامارکو“ همچنین افزود،‌ هرگز نخواهند دانست چه برسر ”اوتو“  آمده؛ مگر افرادی که آنجا بودند پا پیش بگذارند و بگویند چه رخ داده است.» (همانجا) و این در حالی است که بازرس پزشکی به عنوان یک ویژه کار، آنچه باید گفته می شد را درست بر زبان آورده است:
هیچ نشانه ای روشن از شکنجه و آسیب مغزی در اثر نرسیدن اکسیژن به مغز!

خوب! شما این را به هر پزشک ویژه کار یا حتا عمومی که نشان بدهید، خواهد گفت، نرسیدن اکسیژن به مغز و آسیب مغزی، مرگی درجا در پی خواهد داشت. در حالیکه بر بنیاد گزارش های درج شده در همان رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی، آن دانشجوی دروغین، پس از آزادی تا دم مرگ، دستِکم یکی دو روز راه می رفته، می خورده، می خوابیده و نمی دانم چه گُه دیگری نیز می خورده است! اینجاست که باید گفت:
آنجای آدم دروغگو!

روشن است که وی را به هر شَوَندی و کسی چه می داند، شاید به شَوَندِ آگاهی از شیوه ی زندگی مردم در «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره» و دریافتن دروغ های شاخدار سال ها و دهه ها بخورد مردم جهان و بویژه بسیاری از مردمان گوسپند سرشت آن کشور و اروپای باختری داده شده، نگرشی دیگر به زندگی و سیاست یافته بود. این نکته را دانسته و آگاهانه از آن رو یادآور می شوم که نمونه های چندی از چنین کسانی که پس از بازگشت به کشورهای خویش، دردسرِهایی برای امپریالیست ها فراهم نمودند، در گذشته بوده اند.

همان هنگام (ششم مهر ماه ۱۳۹۶) که این گزارش را می خواندم و برای نوشتن یادداشتی از روی آن تندنویسی می کردم، نوشته بودم:
آفتاب برای همیشه زیر ابر پنهان نمی ماند؛ وی را در همان «ایالات متحد» کشته اند تا گناه آن را به گردن جمهوری دمکراتیک خلق کره بیندازند (اشاره به یادداشتم در این باره) رژیم تبهکاری که برای دستیابی به آماج های خویش از کشتن کمابیش ۳۰۰۰ تن از شهروندان خود خودداری نمی کند، کشتن یک تن برایش چون آب خوردن است ... (اشاره به آن روز در «شرکت ...» و آن خانم نروژی پررو)

آن یادداشت را ننوشتم و اینک نیز نمی دانم آن اشاره به کدام یادداشتم بود. ماجرای آن بانوی پرروی نروژی نیز که بگمانم پیش تر در جایی به آن اشاره نموده ام را نیز در بخت و مناسبتی دیگر خواهم نوشت.

۳ ـ دونالد ترامپ، روز گذشته، رهبر کره شمالی را «مرد کوچک موشکی» و «توله سگ بیمار» خواند.

برگرفته از گزارش «انتقاد ترامپ از چین به دلیل ناتوانی در اعمال نفوذ بر کره شمالی»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» دهم آذر ماه ۱۳۹۶ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ همانجا


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!