«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ شهریور ۲۷, دوشنبه

شرمت نشود! بگو! سنگ مفت؛ گنجشک مفت!

مردک مشنگ و رویهمرفته کودنی است که بگونه ای گاه جانکاه کوشیده و می کوشد تا سخنان گُنده گُنده از خود در کند؛ سخنانی که در بسیاری موردها پوچ و خنده دار از آب درآمده و می آید. یکی از شوندهایی که پیش از این، فرنام «قوچعلی نظام» را برای وی برگزیده بودم، افزون بر هیکل و شکم گنده اش که چندی است این یکی را با ورزش یا شاید به یاری بیت المال مفت و تیغ پزشک کوچک نموده، همین گنده گویی های خنده دار وی بوده است که همه ی نشانه های دانش و بینش نارسا و کژ و کوله را دربردارد. در ویدئوی کوتاه پیوست، همه ی این ها را آمیخته با نیرنگبازی بچه گولزنک گواهید. می گوید:
«... یک دوران هایی هست که شرایطش مال خودشه؛ بسیار هم خوبه؛ ولی شما بدنبال سرایت او، بدنبال انتقال او به دوران های بعد نباشید؛ چون مخصوص اون شرایطه و اون شرایط هم تموم شده ... رهبری کاریزماتیک امام اقتضائاتی داشته؛ با رفتنش اون شرایط هم عوض می شه. خیلی خوب بود اگر می توانستیم شرایط دفاع مقدس را منتقل کنیم؛ اما سوال اینجاست: آیا امکانش هست یا آب در هاون می کوبیم؟!»

بزبانی ساده تر، دوره ی انقلاب گذشت و تنها ویژه ی آن هنگام بود؛ نه می شد آن را پی گرفت و پیش برد و بجایی رساند و نه دیگر پیش خواهد آمد؛ زیرا همه ی این ها به «رهبری کاریزماتیک امام سیزدهم» هماوند بود که با رفتنش، نه کوشش و جنبشی که اینجا و آنجا در چهار گوشه ی کشور گواهیم ـ و همین زمینه ای برای چنین یاوه گویی نیرنگبازانه ای شده ـ راه بجایی خواهد برد و نه دیگر انقلابی رخ خواهد داد!

بگمانم اکنون سویه نیرنگبازانه ی گفتار با همه ی کودکانه بودن گواهمندی آن، آشکارتر است؛ مشنگی که نه دریافت درستی از انقلاب و چگونگی رخ دادن آن دارد و نه می داند که شخصیت ها هر اندازه بزرگ نیز باشند، خود زاده و پرورده ی هستی اجتماعی دوران خویش هستند و نه واژگون آن؛ و همه ی این ها نیز کوچک ترین هماوندی با واژه ی از ریشه لاتینیِ «کاریزما» به آرش کشش یا «جَذبه» نیز ندارد.

از این ها که بگذریم، باید از این آخوند کودن و نیرنگباز پرسید:
آیا می توانی بزبان کژدم گزیده ات، شرایط و اقتضائات «نرمش قهرمانانه» را روشن کنی و بگویی تا کی بدرازا خواهد کشید؟ آیا می توان در پی قرارداد ننگینِ نامور به «برجام»، «برجام» های دیگری را نیز پی گرفت و بازهم بیش تر زیر بار زورگویی امپریالیست ها رفت؟ آیا می توان معدن ها و بندرهای کشور را نیز به کشورهای دیگر اجاره داد یا بدتر از آن، فروخت و «آش را با جایش» به آن ها واگذاشت؟ این ها که دیگر آب در هاون کوبیدن نیست؛ نمی خواهی این ها را به ریش این یکی: «سلطانعلی گدای خدابنده» ببندی و برایش اقتضائات «رهبری کاریزماتیک امام چهاردهم» بتراشی؟ شرمت نشود! بگو! سنگ مفت؛ گنجشک مفت!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۶


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!