«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ خرداد ۲۶, جمعه

بگذار این تفاله ها توده های مردم افغانستان را با شیرین زبانی به بازی گیرند ... ـ بازانتشار

چند بند زیر که به انتقادهای آبکی عبدالله عبدالله در جایگاه «رییس اجرایی» دولتی پوشالی، نامور به «وحدت ملی افغانستان» به دست نشانده ای دیگر، همچشم وی به نام «اشرف غنی» در جایگاه رییس جمهوری همان "دولت" پرداخته از برخی سویه ها چشمگیر و پندآموز است. اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی توده های مردم افغانستان که پاره تن ما ایرانیان هستند، نیازمند بازگویی نیست و آنچه در "انتقاد"های این دست نشانده ی «یانکی» ها در دولت پوشالی آن کشور بازتاب یافته، تنها بخشی از دشواری های بسیار بزرگ مردم کشور آریانا با فرهنگی باستانی و ریشه دار را بازمی تاباند که خود وی و دم و دستگاه همان دولت پوشالی و سرسپرده ی «یانکی» ها در آن بیش ترین نقش را داشته و دارند.

آنچه در این گفته ها بیش از پیش چشم را می آزارد، همچشمی آن دو همچشمِ دست نشانده بر سرِ جای و جایگاهی است که چنانچه نیک نگریسته شود، مرده ریگی بیش نبوده و از هیچگونه ارزشی راستین برخوردار نیست؛ مرده ریگی که چون رژیم دزدان اسلام پیشه و «دولت زهدان اجاره ای» اش در میهن خودمان، نه تنها کوچک ترین نقشی در بهبود اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی آن کشور بداختر ندارد که تنها بازیچه ی دست «یانکی» ها و دیگر همدستان امپریالیست آن ها برای پیشبرد آماج های اهریمنی شان است:
جایی خوب، چون تخته پرشی برای چنگ اندازی به ایران، آسیای میانی، چین و جاهای دیگر!

بگذار این تفاله ها توده های مردم افغانستان را با شیرین زبانی به بازی گیرند ...۱ 

*** 

«کسی که حوصله بحث را ندارد، لیاقت ریاست ندارد، کسی که حوصله شنیدن ندارد ... حکومت وحدت ملی نتیجه بزرگواری یک شخص به شخص دیگر و خیرات (صدقه) یک نفر به نفر دیگر یا گروهی به گروه دیگر نیست. نتیجه قربانی بود که ما دادیم. این قربانی برای به دست آوردن پستی نبود بلکه به خاطر نجات افغانستان بود ... وضع مملکت [با اشاره به افزایش ناامنی‌ها] به این شکل است؛ اما شوق (آرزوی) کلان‌ها (بزرگان)، دیگر چیز است؛ انگار برگی از درخت تکان نخورده است ... باید تصامیم را با مشورت بگیریم. با تصمیم بدون مشورت تمام حکومت وحدت ملی زیر سوال می‌رود، مردم همین توقع را از ما دارند. اگر موافقتنامه حکومت وحدت ملی به معنای وتوی امر رئیس جمهوری نیست به معنی خودسری هم نیست ... امیدوارم عقل سلیم حاکم باشد و درک از واقعیت های افغانستان حاکم باشد. حالا زمانی که کسی را با کلوچه و شیرینی بازی بدهیم یا با حرف بازی بدهیم، گذشته است.»

«حکومت وحدت ملی نزدیک به دو سال پیش، پس از جنجال‌های فراوان بر سر شفافیت انتخابات ریاست جمهوری، در نتیجه توافقنامه‌ ی دستینه شده میان دو نامزد حاضر در دور دوم گزینش ها پدیدار شد. بر بنیاد این توافقنامه، این دو نامزد به عنوان رییس جمهوری و رییس اجرایی گماشته شدند. 

رییس اجرایی ”دولت وحدت ملی افغانستان“ از تروریسم، کشت و قاچاق مواد مخدر، تنگدستی و بیکاری و دشواری های اقتصادی یاد کرد و گفت، ”حکومت وحدت ملی“ باید اولویت‌های کاری‌اش را بدیده بگیرد. 

یک خبرچین در دفتر ریاست جمهوری افغانستان که نخواست از او نام برده شود به خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در کابل، گفت با همه ی این سخنان، ”آقای عبدالله بیشترین همسویی را با رئیس جمهور غنی دارد.“ این خبرچین افزود که سخنان آقای عبدالله در آستانه ی برگزاری ”کنگره حزب جمعیت اسلامی“ (حزبی که آقای عبدالله هموند آن است!) به میان آمده و با بدیده گرفتن اینکه ”حزب جمعیت اسلامی“، ”بیشترین انتقادات“ را از آقای عبدالله دارد، ”بیشتر مصرف داخلی“ و حزبی دارد.۳

ب. الف. بزرگمهر ۲۲ امرداد ماه ۱۳۹۵

 http://www.behzadbozorgmehr.com/2016/08/blog-post_12.html 

پی نوشت: 

۱ ـ از اندیشه و زبان سردمداران، عروسک های خیمه شب بازی و کلان سرمایه داران کشورهای امپریالیستی! 

۲ ـ چکیده ای از گفته های انتقادآمیز دست نشانده ای به نام عبدالله عبدالله در جایگاه «رییس اجرایی» دولتی پوشالی، نامور به «وحدت ملی افغانستان» به دست نشانده ای دیگر، همچشم وی به نام «اشرف غنی» در جایگاه رییس جمهوری همان "دولت"!  

برگرفته از گزارش «انتقاد شدید عبدالله از غنی: کسی که حوصله بحث ندارد، لیاقت ریاست ندارد»، رسانه ی مزدور امپریالیست های انگلیسی: «بی بی سی»، ۲۱ امرداد ماه ۱۳۹۵

افزوده های درون [ ] و برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر  

۳ ـ همانجا (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز همه جا از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!