«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ شهریور ۱۴, یکشنبه

سنگسار

چال ها را کنده اند؛ درست همانگونه که در آن شریعت وامانده، بر بنیاد دستوری که گویا الله به یاری جبراییل، پچ پچ کنان به گوشِ آن پیامبر تازی رسانده، آمده است: تا کمر بزهکاران و نه بیش تر! دستوری برای سنگساز زنانی نگونبخت که چون بسیاری دیگر از آیه های "آسمانی" سال ها پس از مرگ آن پیامبر گردآوری شده، مُهر و نشانِ پس و پیش شدن و دستکاری های عُمر پور خطاب نیز بر آن نقش بسته است؛ گویی اللهِ نشسته بر تخت عرش خویش در آسمان نیز از پیچ و تاب آن نگونبختان در زیر باران سنگ خشنود می شود.

ناخودآگاه به یاد آن زن جوان ایرانی می افتم که با شوهری افغانی پیوند زناشویی بسته و با وی ناچار به بازگشت به افغانستان شده است؛ او که دخترکی کوجک نیز دارد به خبرنگارِ زن از زندگی بخور و نمیر خانواده می گوید؛ ولی بیش از آن از چنگ اندازی کمابیش هر روزه از سوی برادرشوهرش که گویا با آن ها یکجا زندگی می کند و بزور به آن تن داده، می نالد و نمی تواند سخنی از آن نیز بر زبان آورد؛ زیرا آن شریعت وامانده، پیش و بیش از آن برادرشوهر، خودِ وی را پاسخگو و سزاوار پادافره از سوی الله می شمارد و نمی تواند راز نهفته در دل را با شوی خویش نیز در میان نهد؛ چنین است سرنوشت بسیاری از دختران و زنان، بویژه در شهرهای کوچک مذهبی که گاه از سوی نزدیک ترین بستگان خود به چنگ آورده می شوند و از ترس دم برنمی آورند؛ سرنوشتی که در برخی موردها به شَوَند بارداری و آبروریزی، مرگ جانگدازشان را در پی دارد.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ شهریور ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!